بهترین و شادکامترین روزشان بنویسند؛ یا ۲) پیرامون آن بیندیشند: الف: یا با تحلیل نظاممند؛ ب: و یا با مرور آن در ذهن خودشان.
مرور ذهنی تجربه، سودمندترین وضعیت بود. پژوهشگران نتیجه گرفتند که نوشتن و سخن گفتن مستلزم برنامهریزی بیشتری نسبت به فکر کردن است، و دریافتند که تحلیل بیش از حد [ریز و دقیق شدن و تمرکز بسیار در جزئیات] سرمشق شدن را دشوار میسازد.
با اینهمه، پژوهشی تازه کوشیده است که تفاوت میان تحلیل نظاممندِ لحظههای شاد (و در نتیجه افزایش علاقه) را در برابر مرور ذهنی آنها (و در نتیجه افزایش عاطفه مثبت) از هم جدا کند. پژوهشگران دریافتهاند که گرچه تحلیل نظاممند میتواند علاقه را بیفزاید، اما خوشایندی بیشتر ایجاد نمیکند، در حالیکه مرور ذهنی ساده میتواند هم علاقه را برانگیزاند و هم حالت خوشایندی را (ویتِرسو، اُوِروین۱ و مارتینسِن، ۲۰۰۹).
در اینباره بیاندیشید که... بسیار خوب، اکنون هنگام تمرین است. دوست، همکلاسی
یا خویشاوندی را بیابید که سرمستی را با او تمرین کنید. یکی مربی باشد و دیگر
«سرمستشونده». یکی از نُه راهبرد سرمستی را بهکار گیرید.
گزارش فعالیت:
§ چه چیزِ این تجربه شما را
شگفتزده کرد؟
§ چه چیزی برای مربی یا سرمست
شونده چالشزا بود؟
§ چه چیزی آموختید؟
الگوهای نوشتنِ بیانگر: خوشبینی و بینش
مداخلههای مبتنی بر نوشتنِ بیانگر ریشه در نتایج پژوهشهای مربوط به آسیب دارند؛ یعنی یافتههای دانشمندان مبنی بر اینکه بازماندگانِ از آسیب قادر به بازیافتنِ معنا از طریق نوشتن بیانگر بودند (پِنِبِیکر، ۱۹۹۷، ۲۰۰۴). بسیاری از مطالعات تکرار شدند، و طرحِ نوشتن بیانگر (که از بازماندگان میخواهد درباره تجربه دردناک و درماندهکننده خود بهتفصیل در ۱۵تا۳۰ دقیقه بنویسند) را تا سه روز پیدرپی ادامه