پِرُچِسکا۱ و همکارانش در دانشگاه رُد آیلند۲ تحقیق شگرفی را در حوزه تغییر رفتارهای منفی انجام دادهاند. آنها چند دهه تحقیق درباره چگونگی ترک رفتارهای زیانبخشی چون سیگارکشیدن، شُرب خمر، کتککاری، و رژیمهای غذایی ناسالم توسط افراد را جمعآوری و تحلیل کردند. پرُچسکا در اصل علاقمند بود بداند که چرا و چگونه افراد به اراده و میل خودشان تغییر میکنند. کار او تأثیر شگرفی بر تحقیقات مربوط به اعتیاد گذاشته است. او همچنین شواهدی را برای تبیین چنین رفتارهای پیچیده انسانی ارائه میکند (پِرُچسکا۳ و دیکلِمِنت،۴ ۱۹۸۴؛ پرچسکا و دیگران، ۱۹۹۲، ۱۹۹۴؛ پرچسکا و وِلیکِر،۵ ۱۹۹۶).
الگوی فرانظری پرچسکا۶ پیرامون تغییر، دربردارنده پنج مرحله برای تغییر است:
پیش از تأمّل۷
تأمّل
آمادگی
اقدام
نگهداری
در این مراحل فرایندهای تغییریای وجود دارد که میتوانند به ما برای حرکت از یک مرحله به مرحله دیگر کمک کنند: افزایش هوشیاری، شرطیسازی تقابلی،۸ تسکین چشمگیر، ارزیابی دوباره محیط، روابط یاریگر، مدیریتِ تقویت،۹خودآزادسازی،۱۰ ارزیابی دوباره خود، آزادسازی اجتماعی، و کنترل محرک.
همگام با پیشروی در این مراحل، نحوه اندیشیدن و احساس ما نیز تغییر میکنیم. ابتدا، هزینه و سود