در اینباره بیاندیشید
که... شرحی از خودتان بنویسید، اما در قالب سوم شخص،
گویی یک دوست که شما را خوب میشناسد آن را نوشته است. روی ویژگیهای مثبت و نیز
ویژگیهای منفیتان تأمل کنید.
الگوهای عزت نفس
بر اساس الگوی گروهسنجی۱ عزت نفس، عزت نفس عموماً و قویا همبسته است با اینکه آیا فرد باور دارد دیگران وی را میپذیرند یا طرد میکنند (لری و دیگران، ۱۹۹۵). کودکان و نوجوانانی که احساس میکنند والدینشان آنها را بیشتر میپذیرند عزت نفس بالاتری دارند (لیتووسکی۲ و دوشک۳، ۱۹۸۵). عزت نفس پایین و افسردگی غالباً در پی طرد اجتماعی (مانند طلاق، قطع روابط عاشقانه، ناکامی در راه یافتن به یک گروه، پذیرفته نشدن توسط همتایان فرد) میآید. از این رو، پرخاشگری در افراد با عزت نفس پایین را با طرد اجتماعی بهتر میتوان تبیین کرد تا با خود عزت نفس پایین. کودکان طردشده متخاصمتر، پرخاشگرتر و آشوبگرترند (و عزت نفس پایینتری دارند).
الگوی مدیریت وحشت۴ عزت نفس، عزت نفس را کارکردی در نظر میگیرد که از افراد در برابر اضطرابی محافظت میکند که در نهاد انسان عمیقاً ریشه دوانده است (گولدنبرگ۵ و شکلفرد۶، ۲۰۰۵؛ پیچینسکی۷ و دیگران، ۲۰۰۴). عزت نفس یک سپر محافظ است که تعبیه شده است تا وحشت احتمالی را مهار کند؛ وحشت احتمالی که نتیجه آگاهی از یک احتمال هولناک است، و آن این است که ما انسانها صرفاً حیواناتی فانی هستیم که در یک جهان بیمعنی که در آن، مردن و تباه شدن محتوم است، کورمال کورمال برای بقا پیش میرویم.
اما، رایان و دسی (۲۰۰۰) مخالف این نظریه هستند. آنها مدعیاند که افراد نوعاً مشتاق زندگی هستند؛ یعنی، آنها در پی چالشها، روابط، معنای اصیل و ارزش هستند، نه به این دلیل که میکوشند از بوی مرگ دوری جویند بلکه به این دلیل که سالم و زنده هستند.
احتمالاً این فرض که مداخلاتی که هدفشان تقویت عزت نفس است پیامدهای مثبتی را به بار خواهند آورد نادرست است. غالباً عزت نفس بالا معلول شایستگی بالا/ عملکرد خوب است و نه علت آن. همچنین عزت نفس بالا میتواند گاهی فریبنده باشد و افراد را به این نتیجه برساند که عملکرد آنها از آنچه واقعاً دارند انجام میدهند بهتر است.