113
روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)

خود. این امر زمانی رخ می‌دهد که فعالیت‌های افراد در زندگی بیشترین همخوانی را با ارزش‌های درونی آنها داشته باشد (واترمن۱، ۱۹۹۳) مانند پروردن خودِ واقعی فرد (ویترسو، ۲۰۰۴)، انجام دادن کارها به خاطر خود آنها (چیک سِنت مِهایی، ۲۰۰۲) و تعلق داشتن به و خدمت کردن به نهاد‌هایی که بزرگ‌تر از خویشتن هستند (هوتا۲ و دیگران، ۲۰۰۳).

به هر حال، درباره این موضوع که تجربه‌های بهباشی سعادت‌گرا و لذت‌گرا چه نوع ارتباطی با هم دارند، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد. از یک سو، ممکن است بهباشی سعادت‌گرا همواره مقداری از بهباشی لذت‌گرا را در خود داشته باشد، ممکن است که ابعاد آنها مستقل از هم باشد (ریف، ۱۹۸۹)، همچنین ممکن است تجربه بهباشی سعادت‌گرا عملاً از بهباشی لذت‌گرا بکاهد. در سوی دیگر، کاشدان۳، بیسواس ـ دینر و کینگ (۲۰۰۸) این سازه‌ها و در نتیجه این تجربه‌ها را یکسان می‌انگارند.

پرسش دیگری که طرح می‌شود این است که آیا بهباشی سعادت‌گرا یک فرایند است یا یک پیامد، یا هر دو. گفتمان غالب این است که باید آن را به عنوان یک حالت۴ در نظر گرفت (مثلا، کاشدان و دیگران، ۲۰۰۸؛ واترمن و دیگران، ۲۰۰۸) اما برخی پژوهشگران گفته‌اند بهتر است آن را یک فرایند در نظر گرفت (مثلا، رایان و دیگران، ۲۰۰۸؛ ویترسو و دیگران، ۲۰۰۹).

در نهایت، پژوهشگران درباره این موضوع که آیا میان بهباشی سعادت‌گرا و تفاوت‌های شخصیتی رابطه‌ای وجود دارد، یا بهباشی سعادت‌گرا خودش می‌تواند یک صفت شخصیتی قلمداد شود پژوهشهایی را آغاز کرده‌اند. به طور ویژه، پژوهش‌ها قصد دارند روشن کنند که آیا چیزی به نام جهت‌گیری لذت‌گرا یا سعادت‌گرا وجود دارد (ویترسو و دیگران، ۲۰۰۹) که موجب گرایش بیشتر به تجربه بهباشی سعادت‌گرا شود.

چنانکه بونیول (۲۰۰۸) اشاره کرده است، عرصه بهباشی سعادت‌گرا در بهترین حالت عرصه‌ای آشفته به نظر می‌رسد. در قسمت بعد چهارچوب‌های نظری جایگزین کنونی را که ذیل عنوان بهباشی سعادت‌گرا قرار می‌گیرند مرور خواهیم کرد.

1.. Waterman

2.. Huta

3.. Kashdan

4.. state


روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
112

۳.«ترجیح می‌دهم ناخشنود باشم اما زندگیم معنی داشته باشد». بحث کنید.

گونه دیگر شادکامی

چنانکه در فصل پیش گذشت، دو اردوگاه فکری درباره آنچه مردم را شادکام می‌کند یا موجب می‌شود افراد بهباشی را تجربه کنند وجود دارد. فصل پیشین درباره مفهوم بهباشی درونی که عبارت است از: رضایت فرد از زندگیش و تجربه عاطفه مثبت و عاطفه منفی پایین، بحث کرد. رایان۱ و دسی۲ (۲۰۰۰) می‌گویند بهباشی درونی همان لذت‌گرایی است و اینکه انواع فعالیت‌ها و هدف‌ها که فرض شده است بهباشی را افزایش می‌دهند ممکن است گمراه‌کننده باشد. ویترسو۳ (۲۰۰۴) از این نظر که بهباشی درونی، پیچیدگی‌های فلسفی شادکامی را نادیده می‌گیرد و در تبیین بُعد رشد شخصی کاملاً ناموفق است، از آن انتقاد کرده است، و ریف۴ (۱۹۸۹) گفته است این پرسش که معنای واقعی "از لحاظ روان‌شناختی خوب بودن" چیست، بی پاسخ مانده است. و آخر اینکه، مفهوم‌های معنا و هدف، که به‌نظر می‌رسد برای داشتن یک حس متوازن بهباشی بسیار مهم است، نادیده گرفته شده است (کینگ و نَپا، ۱۹۹۸؛ مگرگور۵ و لیتل۶، ۱۹۹۸).

«بهباشی سعادت‌گرا»۷ می‌گوید بهباشی در تحقق بخشیدن به ظرفیت‌های انسانی نهفته است. پژوهشگران در چهارچوب سعادت‌گرایی می‌گویند شادکامی و «زندگی خوب» صرفاً داشتن احساس خوب نیست. در زندگی باید چیزی بیش از لذت و رضایت وجود داشته باشد. بهباشی سعادت‌گرا می‌گوید شادکامی حقیقی در ابراز فضیلت۸ و انجام دادن آنچه شایسته انجام است یافت می‌شود. بنابراین، هدف غایی، تحقق بخشیدن به ظرفیت‌های انسانی است (ارسطو). در نتیجه، انسان‌ها باید شادکامی را از طریق دوراندیشی۹ (جان لاک) و انضباط شخصی۱۰ (اپیکور) جویا باشند و مطالبه کنند.

سعادت۱۱ این گونه تعریف شده است: تحقق بخشیدن یا به فعلیت رساندن ذات۱۲ یا سرشت واقعی

1.. Ryan

2.. Deci

3.. Vitterso

4.. Ryff

5.. McGregor

6.. Little

7.. eudaimonic wellbeing

8.. expression of virtue

9.. prudence

10.. self-discipline

11.. eudaimonia

12.. daimon

  • نام منبع :
    روان‌شناسی مثبت‌ نگر(نظریه‌ها ، پژوهش‌ها و کاربست‌ها)
    سایر پدیدآورندگان :
    کیت هفرن و ایلونا بونیول، ترجمه: محمد تقی تبیک و محسن زندی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1394
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 54765
صفحه از 392
پرینت  ارسال به