ــــ ۴. هنگامی که تلویزیون تماشا میکنم، از این شبکه به آن شبکه میروم، غالباً گزینههای در دسترس را وارسی میکنم حتی هنگامی که میکوشم یک برنامه را تماشا کنم.
ــــ ۵. من با روابط همچون لباس رفتار میکنم: انتظار دارم پیش از یافتن مناسبترین انتخاب، تعداد زیادی را امتحان کنم.
ــــ ۶. غالباً خریدن یک هدیه برای یک دوست برایم دشوار است.
ــــ ۷. کرایه کردن ویدئو واقعاً دشوار است. من همواره برای انتخاب بهترین ویدئو تقلا میکنم.
ــــ ۸. هنگام خرید کردن، یافتن لباسی که واقعاً دوست داشته باشم برایم دشوار است.
ــــ ۹. من طرفدار بزرگ فهرستهایی هستم که چیزها را رده بندی میکنند (بهترین فیلمها، بهترین خوانندهها، بهترین ورزشکاران، بهترین رمانها و مانند آن).
ــــ ۱۰. نوشتن برایم دشوار است، حتی نوشتن یک نامه به یک دوست، زیرا بیان امور به صورت درست دشوار است. من غالباً حتی برای چیزهای ساده چند بار چرکنویس میکنم.
ــــ ۱۱. مهم نیست که چه کار بکنم، من برای خودم بالاترین ملاکها را دارم. من هرگز به دومین راضی نمیشوم.
ــــ ۱۲. من غالباً درباره زندگی کردن به شیوهای کاملاً متفاوت از زندگی واقعیام رویاپردازی میکنم.
نمرهگذاری
لطفاً نمرهها را جمع کنید و میانگین بگیرید تا نمره نهاییتان را به دست آورید.
تفسیر
مؤلفان، مقیاس افرادی را که نمرهشان بیشتر از ۴ است زیادهخواهان قلمداد میکنند. اگر بیشتر از ۵/۵ نمره بگیرد، شما یک «زیادهخواه مفرط» حساب میشوید (با تقریباً ۱۰ درصد جمعیت)، اما اگر کمتر از ۵/۲ نمره بگیرید، شما یک «قانع مفرط» حساب میشوید (باز هم همراه تقریباً ۱۰ درصد جمعیت). نمره بقیه افراد بیشتر از ۷۵/۴ (تقرییاً ۳۳ درصد) و کمتر از ۲۵/۳ (تقریباً ۳۳ درصد) است.
مرور
گرچه پاسخ دادن به این مقیاس میتواند تا اندازهای چشم ما را بگشاید، پژوهشگران بهتدریج این سؤال را طرح کردند که آیا این مقیاس اندازهگیری در سنجش زیادهخواهی کارایی دارد یا نه، آنها میگویند آنچه شوارتس میسنجد واقعاً درستترین شکل زیادهخواهی نیست. به علاوه، مشکلاتی هم در باره چندبعدی بودن این مقیاس وجود دارد، در حالی که روش کار باید بر یک مقیاس یکبعدی باشد (دیاب۱ و دیگران، ۲۰۰۸).