واکنشی بايد نشان بدهم؟ آيا لحظات در صف ايستادن، در مترو نشستن، در اتوبوس بودن یا گم شدن در شلوغی جمعيتی که از عرض خيابان میگذرند، بدون هيچ ارتباط اجتماعی میگذرد؟ آیا در این میان گاه حوصله یکدیگر را تنگ نمیکنیم؟ آيا رابطه شاکی و کسی که از او شکايت شده است، رابطه اجتماعی نيست و آیا در این عرصه گاه بیانصافی و ناحقی نمیشود؟ اگر به کسی که صادقانه خدمت کرده، اتهامی نادرست وارد کنند، بايد برآشوبد و با جوش و خروش، خود را در ديده ديگران ظالم بنماياند؟ آیا برآشفتن و آنگاه سخنان تند گفتن او، به اتهامزننده کمک نمیکند که با بردباری تصنّعی، خود را مظلوم جلوه دهد؟ آيا گاه بر ما لازم نمیآيد که کسی را اندرز دهيم و او را به راه درست بخوانيم و از افرادی بخواهيم که به حق گردن نهند؟ اگر اين کسان در برابر ما لجوجانه ايستادند و بر مواضع نادرست خود، اصرار ورزيدند و نه تنها تسليم نشدند، بلکه برآشفتند، چگونه ارتباط با آنها را استمرار بخشيم؟ آيا کافی است که بگويیم: وظيفه خود را انجام دادم و از اينجا به بعد، اختيار با شماست و شما را به خدا میسپارم و من به راه خود میروم و شما به راه خود برويد؟
عرصه دیگر آنجاست که بدون جرم و کار خلاف، ما را جريمه کنند؛ خواه بهاشتباه، و خواه با قصد آزار و ضربه زدن. بی آنکه تند رفته باشيم، قبض جريمه پليس به منزلمان بيايد؛ چرا که پلاک ما بهاشتباه ديده شده است. يا فرزند ما را به دفتر مدرسه احضار کنند؛ چرا که دانشآموزی حسود، از او پيش ناظم مدرسه، سعايت و سخنچینی کرده است. ارتباط ما در اين موقعيت با افراد مختلفِ درگير اين وضعيت چگونه سامان میيابد؟ اگر حق ما پايمال شد و آن را در جيب و کيسه ديگران ديديم، و اگر کسانی با زور و تزوير، حق ما را ربودند، چگونه با آنها روبهرو شويم؟