۴. احسان
(أحْسِن کمَا أحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْک)۱
«نيكی كن، همانگونه كه خدا به تو نيكی كرده است».
(إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الإحْسَانِ)۲
«بهيقين خداوند به عدالت و نيكی كردن فرمان می-دهد».
کسی نيک بيند به هر دو سرایکه نيکی رساند به خلق خدای
عثمانبنمظعون، مردی دنياديده بود. سالهايی پشت سر نهاده بود و سنّش احترامی را همراهش کرده بود. پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله او را میشناخت و دوست میداشت او به راهيان کوی خدا بپيوندد و وقار و شخصيت خود را هزينه دين اسلام کند؛ اما عثمان چندان شناخت و اعتقادی که او را به درجه ايمان و يقين برساند، نداشت. رفتوآمد پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اصرار آن وجود نازنين، به او فشار میآورد و چون حجب و حيايش ضميمه شد، شهادتين را بر زبان جاری کرد و بهظاهر مسلمان شد. عثمان خود میگويد: تنها به زبان اقرار کرده بودم و ايمان هنوز از گلويم به قلبم نرسيده بود، تا روزی که اين آيه نازل شد: (إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالْعَدْلِ وَ