سوی زن، مرد نيز واكنش همانند نشان میدهد و كانون زندگی به معركه درگيری و كشمكش تبديل میشود و بهتدريج تحمل چنين وضعيتی برای هر دو سوی رابطه دشوار میشود. محبت و اطاعت، جای خود را به سرپيچی و نفرت میدهد و در اين حالت روابط متعارف ازدواج به گونهای ديگر تحقق میپذيرد. حتی در صورتی كه شوهر تحمل كند و به مقابلهبهمثل نپردازد، از محبتش به همسر كاسته میشود و زندگی با عشق، به زندگی با نفرت تبديل میشود و اين وضعيت غيرطبيعی تنها تا آنجا ادامه میيابد كه تنشهای عصبی حاصل از اين نگاه و رفتار، از آستانه تحمل طرفين درنگذرد.
گفتنی است به خشم آوردن شوهر نيز گونهای آزار دادن است و ازاينرو اگر زن درنيابد كه چه رفتاری همسرش را خشمگين میكند و سپس آن را ناخودآگاه تكرار كند، يا با قصد ايذا و اذيت چنين كند، فاصله چندانی تا جدايی نخواهد داشت و مورد بیمهری خداوند نيز خواهد بود.۱
۳. انتظارات بیجا از شوهر
مرد در جایگاه مسئول تشكيل، رشد و نگهداری خانواده، میكوشد نيازهای اساسی خود و خانوادهاش را تأمين كند. اين ويژگی خانواده سالم و متعارف است و جز در مواردی كه مرد به اعتياد يا بيماریهای اخلاقی و اجتماعی مبتلا میشود، همه جا چنين تلاشی وجود دارد. اين تكليف است و قابل منّتگذاری بر زن نيست، اما مشكل از آنجا آغاز میشود كه در شرايط خاص و تنگناهای مالی، شوهر قادر به تأمين