عالم خوانده است، و البته نه بندهای که قابل خريد و فروش و در ملکيت عالم باشد، بلکه عالم میتواند او را امر و نهی کند و از کاری باز دارد و به کاری وادارد.۱ اين ازآنروست که آموزگار انسان، به گونهای هدايتگر اوست و با فرمان و بازداشتن، انسان را به خير و نيکی رهنمون میکند و بسيار میارزد که آدمی ساعتها فرصت خویش را در فرمانبرداری او سپری کند و در همه عرصهها به او خدمت کند تا به قول امام علی علیه السلام از اين درخت تناور علم، ميوهای فرو افتد و فراگيرنده بهرهاش را ببرد. امام علی علیه السلام نيز به ادب ارتباط با عالم پرداخته و چنين فرموده است:
من حق العالم عليك أن تسلم علی القوم عامة وتخصه دونهم بالتحية، وأن تجلس أمامه، ولا تشيرن عنده بيدك، ولا تغمزن بعينيك، ولا تقولن: «قال فلان» خلافا لقوله، ولا تغتابن عنده أحدا، ولا تسار في مجلسه، ولا تأخذ بثوبه، ولا تلج عليه إذا مل، ولا تعرض من طول صحبته، فإنما هي بمنزلة النخلة تنتظر متی يسقط عليك منها شئ، فإن المؤمن العالم لأعظم أجرا من الصائم القائم الغازي في سبيل الله، فإذا مات العالم انثلمت في الإسلام ثلمة لا يسدها شئ إلی يوم القيامة.۲
از جمله حقوق شخص دانشمند بر تو اين است كه [هر گاه در ميان جمعی بود] بر همگان سلام كنی و به او نيز اختصاصاً سلام گويی؛ رو به رويش بنشينی؛ در حضور او با دست و چشم و ابرو اشاره نكنی؛ در مخالفت با نظر او نگويی: «فلانی چنين گفته