بیاصطکاک و درگيری و تزاحم و تعارض و خصومت، به سلامت و رستگاری و فلاح میرسد. به اميد آن روز.
آنان که شايسته فرمانبری نيستند
گفته شد هرگاه از اطاعت سخن گوییم و اين اطاعت را در زندگی فردی و ارتباطات اجتماعی مؤثر بدانيم، اين سخن نيز لازم میآيد که از چه کسانی اطاعت کنيم و از چه کسانی اطاعت نکنيم. بخش پيشين، به معرفی کسانی گذشت که آيات و روايات شريفه، به فرمانبرداری از آنها دستور داده و توصيه کرده بود. اکنون از کسانی سخن میرانيم که آيات شريفه و برخی روايات، از اطاعت آنها باز داشته و فرمانبرداری از آنها را مايه تباهی، گمراهی و حتی گاه گسستن رشتههای پيوند اجتماعی دیگر دانسته است.
کافران
جامعه دينی در دايره دينمداریاش، برخی را به درون راه میدهد و برخی را از گردونه بيرون میفرستد و پيوندهای اجتماعی مردمان ديندار اجتماع که بر پايه دين استوار شده به آموزههای دينی گره میخورد و ازاينرو هر جا که اشخاصی خارج از حيطه دين، در صدد ايجاد پيوند برآيند، بايد به آن با نگاه ترديد و شک نگريست و تنها در جايی به آن اجازه داد که خطری جامعه دينی را تهديد نکند. کم نيست پيوندهايی که از درون جامعه دينی با بيرون از آن برقرار شده است و بهتدريج به ايجاد رخنه در جامعه منجر شده است و همان مايه نفوذ دشمنان در دل اجتماع
گشته و زمينه انحراف فکری و دينی و حتی گاه سقوط سياسی و