خداوند که اصلیترين اطاعت است و تمام اطاعتهای توصيهشده قرآن به او باز میگردد، در اينجا مطرح نمیشود، همانگونه که در بحث اطاعت نکردن، اطاعت از شيطان و هوا و هوس مطرح نمیشود.
۱. پيامبران
آيات فراوانی به پيروی از انبيای الهی فرمان دادهاند. بيشترين توصيه قرآن به پيروی از پيامبران است و پس از فرمان به اطاعت الهی، نخستين فرمان به تبعيت و اطاعت از آنهاست.۱ اين بدان معناست که اولين رابطه اجتماعی فرمانپذيری و پيروی، بايد ميان انسانها و پيشوای دينی برقرار شود. اولين کسی که بايد اطاعت شود، پيامبران الهی هستند و بقيه اطاعتهای اجتماعی بايد در طول آن باشد. معنای اين سخن آن است که ارتباط اجتماعی اطاعت، رابطهای ساده نيست و آدمی نمیتواند زمام امور خود را به هر کسی بسپارد و به همان سادگی که با کسی همنشین و همسفر میشود، کسی را بيابد و از او فرمان ببرد. يک سوی رابطه اطاعت، خداوند است و تا او نفرموده و تأييد نکرده باشد، ما حق فرمانپذيری و پيروی نداريم. همه اطاعتها بايد بر اساس فرمان الهی به گونه مستقيم يا غيرمستقيم باشد. آيه مشهور پنجاه و نهم سوره نساء همين معنا را میرساند و میفرماید: (يَا أيُّهَا الَّذِينَ أمَنُوا أطِيعُوا اللَّهَ وَأطِيعُوا الرَّسُولَ وَاُولِي الْأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْأخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأحْسَنُ تَأوِيلًا)«ای كسانی كه ايمان آوردهايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولوالامر