که خوشگويی و سخن زيبا، مانند زيوری گرانبها، به آدمی زينت میدهد و او را پيش ديگران میآرايد، بدگويی و سخن ياوه و زشت، شخصيت انسان را فرومیکاهد و منزلت او را نزد ديگران پايين میآورد و ارتباط دیگران با او را کاهش میدهد؛ زیرا کسی دوست ندارد با افراد کمشخصيت، ارتباط برقرار کند. سخنی ديگر منسوب به امير مؤمنان علیه السلام اين نکته را بهروشنی و صراحت چنين بيان کرده است: «سُوءُ المَنطِقِ يُزري بالبَهاءِ و المُروّ ةِ؛۱ زشتگويی، شكوه و مروّت را لكّهدار میكند». چنين کسی اگر ساکت و خاموش بماند، بهتر است از آنکه زبان گشايد و بد گويد و از قدر و منزلت خود بکاهد. چنين کسی اگر ساکت بماند، وقار خود را حفظ کرده است و رغبت ديگران را برای پيوستن به او و ايجاد ارتباط از ميان نبرده است، درحالیکه اگر لب به سخن باز کند و زشت گويد، آنگاه جامه ننگ و عار به تن خود پوشانده، و معلوم است که رغبت ما به کسی که جامهای کثيف و چرکين به تن کرده باشد، چه اندازه است. چنين کسی اگر سکوت کند و سخن نگويد، سالمتر میماند و اين سلامت و سکوت برايش بهتر از سخنی است که نه تنها جاذبه و محبت و پيوندی برايش به ارمغان نمیآورد، بلکه سرزنش و نکوهش ديگران را در پی دارد.
بهطورکلی اسلام به هیچ کس اجازه بدگويی و سبّ و دشنام نمیدهد، حتی اگر آن شخص مشرک باشد. در سوره اسراء پس از نقل زشتگويی مشرکان که پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله را انسانی سحرزده میخواندند و خداوند آنها را ظالم و ستمگر خوانده است و نيز پس از گزارش سخنان انکارآميز آنان در رد قيامت و رستاخيز، میفرمايد: (وَ قُل لِّعِبَادِی