اجتماع انسانی کامل نشد و چنین پیشرفت نکرد مگر با توجه به ساختن زبان و گشودن راه بهرهگیری از این وسیله [شگفت] برای فهمیدن و فهماندن؛ که اگر این نبود، انسان تفاوتی با حیوان زبانبسته در ایستایی و رکود زندگی نداشت.
کاربردهای زبان و سخن در زندگی
اهمیت زبان از طریق آگاهی از کاربردهای گسترده آن در زندگی بشر و روابط اجتماعی روشنتر میشود. از یک سو میدانیم که زشتی و زيبايی، از اولين جاذبههای ارتباطی ميانفردی است و از سوی دیگر، سخن گفتن، آدمی را زشت يا زيبا میکند و به فرموده برخی احاديث، اگر زيبايی زنان به رخسار آنان است، زيبايی مردان به گفتارشان است.۱ البته زبانی که به وقت مناسب به سخن درآيد و بههنگام، در کام فرو رود؛ سخن راست و درست بگويد و از دروغ و فتنه و سخنچينی و تهمت و غيبت و آزار و تمسخر و تحقير به دور باشد؛ زبانی که همزبانی بياورد و ديگران را با ما همسخن و همراه و مرتبط سازد؛ زبانی که از انديشه برخاسته و پيرو خرد باشد؛ نه آنکه بیمحابا و بیانديشه بيرون بپرد و آدمی را تابع خود کند. انسان جاهل و سبکسر، عنان خود را به زبان میسپرد و به جای اينکه زبان، ابزار و اسير او باشد، امير اوست و به تعبير امام هادی علیه السلام: «الجاهل اسير لسانه؛۲ انسان نابخرد و سبکسر، اسير زبان خويش است». انسانی که میداند کی، کجا و چه بگويد و با چه کسی، چه چيزی بگويد و از چه چيزی نگويد و بتواند آنچه را در ضمير