پيامبران که انسانهايی باخبر از سرنوشت راه و چگونگی رسيدن به مقصد و مواجهه با موانع و مشکلات آن هستند، پيشاپيش دانايیهای خود را که از سوی آفريدگار هستی و انسان در اختيارشان نهاده شده است، در اختيار طالبان آن و نيز کسانی که به آن نياز حقيقی دارند، ولی نمیدانند، قرار میدهند. ايشان به عنوان الگوهای قابل اقتدا، خيرخواهی و پيوند گسترده هدايت و ارشاد را به عنوان ارتباطی عميق و انسانی در پيش ديد ما آدميان نهادهاند و آثار بزرگ و پرمنفعت آن را به ما نشان دادهاند. از پيامبر بزرگ ما، حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله نيز تصريحاتی نقل شده است که خيرخواهی را همان دين و مايه تمايز مسلمان از غيرمسلمان شمرده و بزرگترين منزلت را در روز قيامت از آنِ کسی دانسته است که بيش از ديگران برای خيرخواهی خلق خدا گام برمیدارد.۱
خيرخواهی به مثابه يکی از بارزترين و نمايانترين جلوههای انسانيت آدمی، میتواند الگوی ارتباطی دينی ـ انسانی معرفی شود. اين الگوی ارتباطی میتواند چنين تعريف شود که ما نسبت به فرد يا گروه دیگر، حساسيت داشته، و نه از سر مداخله و سرک کشیدن در زندگی آنها، بلکه از روی دلسوزی و نوعدوستی به وضعيت و فرجامشان اهتمام داشته باشيم. عواطف انسانی ما اجازه نمیدهد که برادر و همسايه خود را در حالتی ببينيم که بههيچروی مناسب او نيست، و باید او را با راهنمايی و دلسوزی، به وضعيتی بهتر برسانیم. در این حالتها، احساسات اصيل آدمی، ما را به سوی فعاليتی گرم و پرشور میراند تا با