85
روابط اجتماعی از نگاه قرآن

عرصه باغ هستی آورد. او به ما احسان کرد و حال با ندايی بس غرّا به ما می‏فرمايد: «احسان کن، همان‏گونه که خدا به تو احسان کرده است و در پی فسادانگيزی در زمين نباش؛ که خداوند فسادانگيزان را دوست نمی‏دارد». خداوند به احسان فرمان می‏دهد و هرکه طعم احسان را بيشتر چشيده و از نعمت‏های خدايی بيشتر بهره برده، بايد بيشتر احسان کند و البته خداوند احسان او را دوباره با احسانی ديگر و بسی بيشتر، پاداش می‏دهد. هر کس قدرت و ثروت بيشتری دارد، باید گسترده‌تر احسان کند. اين نقطه آغاز بسياری از روابط اجتماعی سالم است. فردی که به ديگران احسان و نيکی می‏کند، در حقيقت، به بذرپاشی محبّت مشغول است. او در زمين حاصل‌خيز دوستی، تخم می‏افشاند و درخت محبت و صميميت را پيوند می‏زند و بر شاخه روابط انسانی، گل می‏نشاند و کشتزار ارتباط را از علف‏های هرز، هرس می‏کند. انسان با احسان خويش، ذخيره سال‌ها ارتباط را فراهم می‏آورد و اگر آن را با نيّت درست و خلوص به انجام رساند، توشه راه بی‏نهايت آخرت را نيز گرد آورده است. انسان نيکوکار به ديده آنان که با او ارتباط دارند، تنديسی از زيبايی و محبت است؛ انسانی که سيرت زيبايش از آينه چهره‏اش هويداست و همگان را جذب خود می‏کند. راستی چه کسی از ارتباط با انسان نيک و نيکوکار می‏گريزد؟ و چه کسی به دوستی و همزيستی و مجاورت و مجالست با او نمی‏شتابد؟!

محبوب خدا

نیکوکار، محبوب خداوند می‌شود؛ خداوند که خود فرموده است: (وَأحْسِنُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ)۱ و هر کس محبوب خداوند شود،

1.. بقره: ‌۱۹۵؛ و نيكی كنيد؛ كه بى‏ترديد خداوند نيكوكاران را دوست دارد.


روابط اجتماعی از نگاه قرآن
84

الإحْسَانِ...). با خود گفتم پيامبر که حرف غريبی نمی‏زند، همان است که دل هر آدم سالمی می‏گويد. خدای محمّد به عدالت و نيکی فرمان می‏دهد و از زشتکاری و بدی و ستم باز می‏دارد. اين اندرزی است که جان هر آدمی به آن گرايش دارد و ناگفته، شنيده می‏شود و ناشنيده در دل می‏نشيند و بدين گونه به اسلام، ايمان حقيقی آوردم.

بنابراین، فضيلت انسانی با احسان همخوانی دارد و ندای سرشت اصيل آدمی، عدالت است. احسان در یک کلمه، خوب بودن و خوبی کردن است و هر انسان تا آنگاه که فطرت و سرشت پاک خود را آلوده نکرده است، معنای خوبی را می‌داند و به اصطلاح فیلسوفان، فهم حسن و قبح و درک نیکویی و زشتی برای انسان میسر است. احسان، نمود محبّت انسان است و خوی نيکان. انسان با احسان به مرتبه شايسته انسانی خود می‏رسد و نيکی با ديگران است که نيکی خداوند به او را در پی می‌آورد.

چرا احسان؟

زيربنای عقيدتی احسان، در اين آيه به‌روشنی بيان شده است. ما پيش از آنکه وجود يابيم، هيچ اندر هيچ بوديم. نه رنگی از هستی داشتيم و نه نشانی از وجود؛ در نتيجه نه لذتی بود و نه سرور و شادی و خوشی‏ای. نه معرفتی داشتيم که لذت درک و فهم حقايق هستی را دريابد، و نه
روحی که از مشاهده زيبايی‏های هستی به طرب آيد، و نه چشمی که به تماشای جلوه‏های رنگين‌کمان در آسمان بهار بنشيند، يا گوشی که سرود بلبلان آوازه‏خوان را نغمه سرور خود کند و پا در ميان بيشه‏های سرسبز بنهد و دست بر لطيف‏ترين گلبرگ‏های روييده در باغ باران‌خورده بسايد. همه اين‌ها را خداوند با فرمان هستی‌بخش خود، از ژرفای ظلمت عدم به

  • نام منبع :
    روابط اجتماعی از نگاه قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 17010
صفحه از 228
پرینت  ارسال به