(وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً)۱، ريشه خانواده را در دوران جوانی، محبت به هم؛ و در دوران كهنسالی، رحم و دلسوزی به يكديگر برشمردهاند كه هر چند مستند خاصی ندارد، میتوان آن را استفادهای لطيف و تا حدودی منطبق بر ويژگیهای انسانی دانست.
ما اصل محبت را ريشه و تنه خانواده میشناسيم و بر اين باوريم كه بخش اعظم سفارشهای اسلام به همسران و فرزندان، برای ايجاد و نگهداشت اين اصل بنيادين است و بسياری از عوامل ازهمپاشيدگی خانوادهها نيز به نبودن يا كمیِ محبت باز میگردد.
۲. اخلاق نيكو
پس از محبت كه حلكننده بسياری از مشكلات و مسائل خانواده است، خوشخويی و مهارتهای ارتباطی، مهمترين عامل استواری خانواده به شمار میرود. خانواده، اجتماعی هر چند كوچك و كمتعداد است و دوام و قوام آن، بستگی تام به رعايت آداب معاشرت دارد. قرآن با پيام «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ»۲ اصلِ كلی معاشرت نيكو را فراز آورده است و در پی آن، معصومان: نمونههايی را برشمردهاند. بهطوركلی میتوان اخلاق و رفتار شايسته اعضای خانواده را در قوام يافتن و پايداری درازمدت ازدواج، مؤثر دانست. قطعاً خوشخويی، خوشرفتاری، خوشبينی، مدارا، احسان و لطف، بزرگداشت همسران و فرزندان و احترام به يكديگر، محبت ميان آنان را حفظ میكند و به آن قوّت میبخشد و حتی موجب علاقه و محبت ديگران میشود. چه كسی انسان