دسترس بسياری دور است و تنها با چشم دل و بصيرت قلبی و راهنمايی آسمانی میتوان راه پيمود. نياز به راهنمايی و رهبری کردن از سوی کسی که راه را میشناسد و پيروی او از سوی کسانی که مشتاق پيمودن اين راه معنوی و رسيدن به معنای زندگیاند، زمینه امامت و اطاعت را مینمایاند.
قرآن با توجه به آنکه همه نيازهای اساسی انسان را نگريسته و سپس برای او نسخه پيچيده، در اينجا نيز از آموزههايی نورانی و راهگشا فروگذار نکرده است. قرآن بر اصل اطاعت و فرمانپذيری اجتماعی، صحّه گذارده و کسانی را که بايد از آنها پيروی کرد معرفی کرده و کسانی را که نبايد پيروی شوند، تعيين و علت و فايده اطاعت را نيز بيان کرده است. قرآن کريم همچنين عواقب شوم و پيامدهای سوء اطاعت نکردن را گوشزد کرده و زيانهای آن را گاه نمايانده است. ما ابتدا آياتی را میآوريم که به اطاعت و پيروی از اشخاص فرمان داده است و حکمت و فايده آن را نيز بيان میکنيم و آنگاه به کسانی که نبايد از آنها اطاعت کرد، میپردازيم.
کسانی که بايد از آنها پيروی کرد
گفته شد که در روابط اجتماعی، در موارد متعددی، به ايجاد رابطه پيروی و رهبری، يا فرماندهی و فرمانپذيری نیاز داريم. اين رابطه، هم به نياز دنيوی، و هم به نياز اخروی انسان مربوط میشود. در اين سوی حيات، ساماندهی امر اجتماع برای بهرهمندی از مواهب زندگی، و در آن سو برای زندگی در نعمتهای جاودانی. اما نکته اينجاست که برقراری ارتباطهای اجتماعی ساده نيز به بررسی و آزمايش و سنجش نیاز دارد. ما