خود دارد، خوب و روان بيان کند، خيلی زود میتواند روابط اجتماعی خود را سامان دهد و اگر بتواند، زبان خود را سالم و پاک و بیگزند نگاه دارد، ميان اجتماع با احترام و کرامت و سلامت خواهد زيست و هميشه عزيز و مورد تکريم خواهد بود.
زبان برای انسان مانند زبانه برای ترازوست. زبان، انسان را بالا و پايين میبرد و اگر زبان و توان گفتن انسان نبود، آدمی جز مجسمه يا حداکثر جانداری متحرک نمینمود. اين تکه گوشت کوچک پنهانشده در دهان، يکی از مؤثرترين ابزارهای صيد دل آدميان است. به گفته اسدی طوسی:
به گفتار شيرين فريبنده مردکند آنچه نتوان به شمشير کرد
زبان است که توانايی، نيّت و جوهره انسان را نشان میدهد و به گفته امام علی علیه السلام: «هيچ کس چيزی در دل پنهان نکرد، جز آنکه در لغزشهای زبان و خطوط چهرهاش آشکار شد».۱ در تعبيری ديگر از حضرت علی علیه السلام زبان، ترجمان درون است و مرد در زير زبانش نهفته است؛ سخنی که در وحی الهی یعنی آيه (وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ)۲«بیترديد آنها را از لحن سخنشان میشناسی» تأیید و تصدیق یافته است. سعدی این سخن را به نظم کشيده است:
تا مرد سخن نگفته باشدعيب و هنرش نهفته باشد
همه اينها به اين معناست که برای شناخته شدن و برقراری ارتباط، بايد سخن گفت و با سخن گفتن، انسان خود را به ديگران میشناساند و