و به جشن و مهمانی لختی خوش باشيم، اما توصيه روايات، به برقراری ارتباط با مسکينان است و روی برتافتن از فقيران و مسکينان و توجه محض، به اغنيا و ثروتمندان، نکوهيده شده است، بهويژه اغنيايی که مالشان آنها را به طغيان کشانده است و مصداق اين آيات شدهاند که: (کلأ إِنَّ الإنسَانَ لَيَطْغَی * أن رَّءَاهُ اسْتَغْنَی)۱«حقا كه آدمی نافرمانی و طغیان میكند هرگاه كه خويشتن را بینياز ببيند».
همنشينی با اين توانگران، بهويژه اگر به قدرت و جاه و مقامی رسيده باشند، يقين ايمانی را سست و دين را عيب ناک میکند و بيماریهای روحی متعددی مانند ناسپاسی، چشموهمچشمی، سنگدلی و حتی مرگ قلب و دل را به همراه میآورد؛ زيرا اين عده برعکس دانشمندان درستکار و عالمان ربّانی، دلهايی مرده دارند و مجالست با مرده، جز به مرگ دل نمیانجامد و اين همان هشدار پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ما مسلمانان است: «إياكم ومجالسة الموتی، قيل: يا رسول الله! من الموتی؟ قال: كل غني أطغاه غناه۲؛ از همنشينی با مردگان بپرهيزيد! عرض شد: يا رسول اللّه! مردگان كيستند؟ فرمود: هر توانگری كه توانگریاش او را سرمست كرده باشد».
اما در اين سو، ارتباط با فقيران و بينوايان، بر شکر ما میافزايد؛ زيرا با مقايسهای نسبی و ساده، میتوانيم وضعيت خود را بهتر بدانيم و آن جمله مشهور را به ياد آوريم که از غصّه نداشتن کفش، سر به زير انداختم، ديدم کسی پا نداشت. پس سرکشی به نيازمندان و برقراری ارتباط اجتماعی با فرودستان، ما را از برتری نسبی خود آگاه میکند و بر صبر و شکيبايی ما میافزايد که حاصل آن، آرامش روحی و استقرار دل