به گفته علامه طباطبايی۱ این بدان معناست که شخص درگذرنده از خطای دیگران، اقتدا به خداوند عفوکننده قادر کرده است. يعنی انسانی که کار نازيبای ديگران را پردهپوشی میکند و از ستمی که بر وی رفته، سخن به ميان نمیآورد و آبروی بدکار را ميان مردم نگاه میدارد و از بين نمیبرد و صدا به تظلّم و حقخواهی و افشاگری برنمیآورد و بدی را با بدی پاسخ نمیگويد، صفتی خدايی يافته و همانند خداوند، با وجود توانايی و قدرت مقابلهبهمثل و انتقامگيری، گذشت میکند، و با آنکه میتواند و حق دارد که در پی استيفای حقوق خود باشد، بزرگوارانه و خداگونه چشمپوشی میکند. چنين کسی بهظاهر ممکن است چيزی از دست داده باشد و مال بردهشده و حق ربودهشده خود را باز پس نگرفته باشد، اما اجری را به انتظار نشسته که تنها خداوند از عهده اعطای آن برمیآيد. حديث ذيل از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله در جهت سفارش قرآنی، بشارتی اينگونه را بيان فرموده است:
إذا عَنَّت لَكُم غَضبَةٌ فَادرَؤوها بِالعَفوِ؛ إنَّهُ يُنادي مُنادٍ
يَومَ القِيامَةِ: مَن كانَ لَهُ عَلَی اللّهِ أجرٌ فَلْيَقُمْ، فَلا يَقومُ إلّا العافُونَ، ألَم تَسمَعوا قَولَهُ تَعالی: (فَمَن عَفا و أصلَحَ فَأجرُهُ عَلَی اللّهِ)۲؛۳هر گاه خشمی برای شما پيش آمد، با عفو و گذشت آن را از خود دور كنيد؛ زيرا در روز رستاخيز آوازدهندهای جار میزند: هر كه به گردن خدا مزدی دارد، برخيزد. و كسی جز