دسته چهارم: در برخی از آیات و روایات آمده است که گوش و چشم، مورد بازخواست قرار میگیرند. قرآن کریم میفرماید:
(إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا).۱
همانا گوش و چشم و قلب، همگی اینها مورد بازخواست بودهاند.
و حسن بن هارون روایت میکند که امام صادق علیه السلام درباره این آیه فرمود:
۰.يُسْأَلُ السَّمْعُ عَمَّا سَمِعَ وَ الْبَصَرُ عَمَّا نَظَرَ إِلَيْهِ وَ الْفُؤَادُ عَمَّا عَقَدَ عَلَيْهِ.۲
۰.از گوش درباره آنچه شنیده، میپرسند، و از چشم درباره آنچه بدان نگریسته، و از قلب درباره آنچه بدان اعتقاد پیدا کرده است.
طبق این روایت، سؤالی که از فؤاد صورت میگیرد، درباره «معتقَدٌ علیه» وی است، نه از معلومش. همین امر نشان میدهد که هدف اصلی در اعتقادات، تدیّن و عقد القلب است و شناخت نیز مقدّمه برای تدیّن است؛ زیرا اگر علم مقصود اوّلی و ذاتی در اعتقادات باشد و حصول حالت نفسانی عقد القلب غیر اختیاری باشد چنین سؤالی معنادار نخواهد بود. به همین جهت باید گفت: اوّلاً، هدف اصلی در اعتقادات، همان تدیّن به امر اعتقادی است و ثانیاً، تدیّن مقدور بیواسطه هر مکلّفی است.۳
گفتار چهارم: نخستین واجب اعتقادی
در کتابهای کلامی، بحثی با عنوان «نخستین واجب اعتقادی»، به این موضوع میپردازد که از میان تکالیف اعتقادی، کدام یک نخستین واجب است؟ این بحث به یکی از مباحث چالش برانگیز و پردامنه در علم کلام تبدیل شده است، به گونهای که هر کس از منظری، دست به معرّفی اوّلین واجب زده است. ابو هاشم جبایی معتقد است که نخستین واجب، شک کردن است. معتزله بصره،