83
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

کند که این وجوب، مقصود اصلی است؛ بلکه با ضمیمه شدن این ادلّه با ادلّه دال بر وجوب تدیّن و اختیاری بودن آن و نفسی بودن تدیّن، ثابت خواهد شد که شناخت، مقدّمه تدیّن است و تدیّن نیز مقصود اصلی از اعتقادات است.

دیدگاه دوم: وجوب تدیّن

بسیاری از اندیشمندان اسلامی معتقدند که شناخت و معرفت به اصول عقاید، لازم و ضروری است، ولی نه به عنوان یک واجب مستقل و نفسی، بلکه به جهت مقدّمه بودن برای اعتقاد و تدیّن. تدیّن به امور اعتقادی، واجب نفسی است. این تدیّن بدون شناخت امور اعتقادی، امکان پذیر نیست. پس علم و معرفت به عقاید، مقدّمه حصول تدیّن است.۱

ادلّه وجوب تدیّن

دلیل یکم: تکلیف همیشه به فعل اختیاری تعلّق می‏گیرد. از میان علم و عقد القلب، عقد القلب اختیاری و علم غیر اختیاری است؛ زیرا حصول علم و ظن از روی ادلّه، با اختیار نیست و چنین نیست که پس از بررسی ادلّه و مشاهده آن‌ها اختیار کنیم که علم حاصل بشود یا نشود! بلکه اگر ادلّه قوی باشند، قطعاً علم حاصل می‏شود و اگر به حدّ اعلی نرسیده باشند، خود به خود ظن حاصل می‏شود؛ و اگر تلاش کنیم به جای ظن، علم ایجاد بشود، تلاش بیهوده‏ای انجام داده‌ایم. می‏توان روایاتی را که معرفت را «فعل اللّه» می‌شمارند و از تحت اختیار بشر خارج می‏دانند نیز مؤیّد این امر تلقّی نمود.۲

این دلیل قابل مناقشه است؛ چون شناخت و تصوّر هم مانند تدیّن و

1.. شيخ انصارى، فرائد الاُصول: ج۱ ص۲۷۴ ـ ۲۷۵؛ مرعشى نجفى، القول الرشيد فی الإجتهاد و التقليد: ج۱ ص۱۷۳؛ کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۸۴؛ فيروزآبادى، عناية الاصول: ج۳ ص۳۷۸؛ حکيم، حقائق الاصول: ج۲ ص۲۱۰؛ مروّج، منتهى الدراية: ج۵ ص۱۰۳.

2.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۸۵؛ شيخ انصارى، فرائد الاُصول: ج۱ ص۲۷۴؛ ميرزاى آشتيانى، بحر الفوائد: ج۱ ص۲۷۵.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
82

گرفته است. مثلاً قرآن، بهشت را به کسانی بشارت می‏دهد که اراده علو و برتری ندارند.۱ برای هر یک از این موارد می‏توان احادیث فراوانی را شاهد آورد که جهت اختصار، صرفاً بر شواهد قرآنی بسنده شده است.

با توجّه به این امور می‏توان گفت: اراده فقط در مرحله معرفت نیست تا تدیّن را غیر ارادی بدانیم. اراده ممکن است با تصوّرات انسان همراه باشد، همان‌طور که ممکن است با تصدیقات قرین باشد.۲ در تشریح و تبیین دیدگاه دوم، ادلّه دیگری نیز جهت اثبات ارادی بودن تدیّن اقامه خواهد شد.

اشکال دیگر این استدلال این است که اگر فرض کنیم اعتقاد و تدیّن قهراً بعد از شناخت حاصل می‏شود، از آن جا که شناخت ـ که مقدّمه تدیّن است  در استدلال اختیاری دانسته شده، پس تدیّن نیز اختیاری خواهد بود؛ زیرا امری که مقدّماتش اختیاری باشد و بتوان با اختیار به آن دست یافت، خودش نیز اختیاری تلقّی می‏شود و مقدور با واسطه نیز یکی از افعال اختیاری مکلّف است و می‏تواند هدف اصلی از وجوب باشد. بنا بر این، مانعی وجود ندارد که اعتقاد و تدیّن را واجب اصلی بدانیم.

درباره دلیل دوم نظریه نخست، باید گفت: آنچه با دلیل مذکور ثابت می‏شود، تعلّق وجوب به اصل معرفت و شناخت است، و این‌که شناخت خدا از مراتب شکر علمی است. امّا این دلیل اثبات نمی‏کند که شناخت، مقصود اصلی در عقاید است. ادلّه اثبات‌گر وجوب معرفت، وقتی با ادلّه وجوب نفسی بودن شناخت عقلی ضمیمه شود، می‏تواند نتیجه بدهد که تدیّن، مقصود اصلی نیست. در حالی که هر دو دلیلِ اثبات‌کننده وجوب نفسیِ معرفت عقلی و غیر اختیاری بودن تدیّن، با چالش روبه‌رو شد. در این صورت، ادلّه اثباتگر وجوب معرفت نمی‏تواند ثابت

1.. قصص: آیۀ ۸۳.

2.. ر.ک : برنجکار، «حضور اراده در مبادی عمل» ص۳۴ ـ ۴۵.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23588
صفحه از 435
پرینت  ارسال به