79
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

اعتقادی‌اند؛ به‏ گونه‌ای که تا شناخت گزاره اعتقادی حاصل نشود، امکان عقدالقلب نسبت به آن وجود نخواهد داشت و هر گاه حاصل شد، امکان تخلّف و عدم تدیّن به آن نیز منتفی خواهد شد. در نتیجه، تکلیف باید به مبادی تدیّن  که از جمله امور اختیاری است ـ تعلّق بگیرد. لذا آنچه در اعتقادات لازم و ضروری است، دست‌یابی به علم و معرفت است.

نباید چنین توهّم شود که جحد در آیه (وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا)۱ از قبیل التزام قلبی بر خلاف یقین موجود در نفس است؛ زیرا جحد به معنای انکار زبانی است، نه التزام قلبی.۲ به عبارت دیگر، این آیه منافی با تقریر ذکر شده نیست.

۲. شکر منعم مراتبی دارد؛ گاه با دانستن منعم، شکر وی به جا آورده می‏شود. گاه با حالت روحیِ خضوع و خشوع در برابر وی، این شکر محقّق می‏شود. و گاه نیز با عمل کردن و به کارگیری زبان و گوش و تمام اعضای بدن در راستای همان هدفی که خداوند آن‌ها را در نهاد انسان به امانت گذاشته است. پس شناخت منعم به خودی خود، نه تنها از مراتب شکر محسوب می‏شود، بلکه از برترین مراتب شکر است.۳ دلالت این استدلال بر مطلب حاضر بدین جهت است که در واقع، با استدلال مذکور، وجوب نفسیِ معرفت عقلی ثابت شده است، نه وجوب مقدّمی. به عبارت دیگر، دلیل مذکور خودِ شناخت عقلی را  فارغ از به دنبال داشتن یا نداشتنِ تدیّن ـ در نظر گرفته و حکم به وجوب آن نموده است.

1.. ﴿در حالی که در دل به آن یقین داشتند، از سرِ ستم و برای برتری‌جویی، انکارش کردند﴾. نمل: آیۀ ۱۴.

2.. آخوند خراسانى، کفاية الاُصول: ص۳۳۱؛ امام خمينى، أنوار الهداية: ج۱ ص۱۴۳؛ امام خمينى، تهذيب الاُصول: ج۲ ص۱۱۸؛ خمينى، سیّد مصطفى، تحريرات فی الاصول: ج۶ ص۱۶۲؛ لاریجانی، «کاربرد حدیث در تفسیر و معارف» ص۱۶۳.

3.. مروّج، منتهى الدراية: ج۵ ص۱۰۳.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
78

يُحْبِبْکُمُ اللَّهُ)۱ بر امّت اسلامی نیز لازم است که به پیامبر تأسّی نمایند و در مسئله توحید، علم پیدا کنند. از طرفی نیز اجماع قائم است به عدم فصل میان توحید و سایر اصول عقاید. پس در همه اصول عقاید باید به دنبال شناخت بود.۲

۴. اجماع

با بررسی آرا و افکار اندیشمندان اسلامی، می‏بینیم همگی بر این باورند ‌که معرفت اﷲ واجب است.۳

ادلّه وجوب نفسی شناخت و معرفت عقلی

۱. از جمله شرایط عمومی تکلیف آن است که فعل، مقدورِ مکلّف باشد؛ یعنی از توان او خارج نباشد. مکلّف کردنِ کسی به فعل غیر مقدورش، عقلاً جایز نیست؛ زیرا مستلزم تکلیف به ما لایطاق است.

در اعتقادات دو امر وجود دارد: شناخت مسئله اعتقادی و تدیّن یا عقدالقلب نسبت به آن. عقدالقلب داشتن به گزاره اعتقادی، فعل اختیاری نیست؛ زیرا عقد القلب و تدیّن به آن‌ها، از امور نفسانیه و از احوالات قلبیه است. حالات قلبیه مثل خضوع، خشوع، خوف، رجاء و رضایت، تابع مبادی خویش‌اند و هر زمان که این مبادی در نفس ایجاد بشود، حالات قلبی مذکور نیز بدون درنگ شکل می‏گیرد و اگر این مبادی به وجود نیاید، محال است حالات مذکور نمایان شود؛ زیرا معلول در وجود و عدم خود، تابع علّت تامّه‌اش است. پس حالات قلبی مذکور، معلول علم و شناخت امر

1.. ﴿بگو: اگر چنین است که خدا را دوست دارید، پس، از من پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد﴾. آل عمران: آیۀ ۳۱.

2.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۰۷؛ بيارجمندى، مدارک العروة: ج۱ ص۱۵۴.

3.. آمدى، أبکار الأفکار فی اصول الدين: ج۱ ص۱۵۶؛ جوينى‏، الشامل فی اصول الدين‏: ص۲۰ ـ ۲۱.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23512
صفحه از 435
پرینت  ارسال به