69
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

بدیهی ارائه شده است. برخی معتقدند نمونه‏های فراوانی را می‏توان یافت که گزاره‏های بدیهی در کنار یکدیگر قرار گرفته و حدّ وسط نیز تکرار شده و از مجموع آن‌ها قیاس تشکیل شده است.۱ نمونه آن در سطور بالا گذشت که علم به امتناع دور، از مجموع قضایای «دور مستلزم تناقض است» و «تناقض محال است» به دست می‏آید.

نظریه انسجام‌گرایی

موجّه‌سازی باور در نظریه مبناگرایی با تقسیم باور به پایه و غیر پایه، در واقع به دو اصل به صورت تلویحی اشاره دارد: اوّلاً، توجیه ساختار واحدی ندارد؛ زیرا برخی از باورها (باورهای غیر پایه) از باور دیگر (باور پایه)  کسب توجیه می‏کنند و برخی دیگر (باور پایه)، با امور غیر باوری توجیه می‏شوند. ثانیاً، توجیه، مسیری یک طرفه است. همیشه باورهای غیر پایه از باور‏های پایه کسب توجیه می‏کنند، نه بر عکس. این باور‏های پایه هستند که همیشه پشتیبان باورهای غیر پایه هستند؛ ولی هیچ‌گاه نمی‏توان عکس این مطلب را تصوّر نمود. می‏توان نظریه مبناگرایی را به اجزای ساختمان تشبیه نمود که همیشه پی و اساس آن، از اجزای روبنایی پشتیبانی می‏کند؛ ولی بنای ساختمان نمی‏تواند از پی پشتیبانی کند.

در مقابل این دیدگاه، نظریه انسجام‏گرایی است که سعی دارد روش کسب توجیه باورهای بشر را تبیین کند. نظریه انسجام‏گرایی با هر دو اصل مبنا‏گرایی مخالفت می‏کند. در این نظریه، تقسیم باور به پایه و غیر پایه بی‌معنا است و بدین ترتیب باید گفت: توجیه ساختار واحدی دارد؛ زیرا نحوه توجیه باورها در گرو هماهنگی یا ناهماهنگی با دیگر باورها است. هر باور در جای خود، از باورهای دیگر پشتیبانی می‏کند. همچنین در این نظریه، سعی بر نشان دادن

1.. حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۹۶.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
68

محال است یک شیء در آنِ واحد، هم وصف خاصّی را داشته باشد هم نداشته باشد. دور نیز بدین گونه تعریف می‏شود که شیء «الف» در اتّصافش به صفت «ب»، نیازمند به «ج» باشد. یعنی «الف» خودش فاقد «ب» است و اگر «ج» نباشد، این شیء «الف» نمی‏تواند صفت «ب» را دار باشد. حال اگر «ج» نیز در اتّصافش به «ب» نیازمند به «الف» باشد؛ یعنی «ج» بدون «الف» وصف «ب» را ندارد، بلکه این «الف» است که وصف «ب» را دارد و به «ج» می‏دهد. از مجموع تعریف، این به دست می‏آید که «الف»، هم فاقد «ب» است و هم واجد «ب». چنین امری تناقض است و تناقض نیز محال است. پس می‏توان نتیجه گرفت که دور محال است. استدلال به محال بودن دور و علم به آن، متوقّف بر یک قضیه و یک تعریف است.۱

این جواب، ناتمام به نظر می‏رسد؛ زیرا در واقع، در این جا دو قضیه وجود دارد و صورت اصلی استدلال این‌چنین است: «دور مستلزم تناقض است. تناقض نیز محال است. پس دور محال است». ولی در این استدلال، به مقدّمه اوّل به صورت صریح اشاره نشده است؛ بلکه با تعریف دور، به صورت تلویحی به مقدّمه مذکور اشاره شده است. توضیح این که قضیه «دور مستلزم تناقض است»، شبیه به قضایای تحلیلی است که از تعریف موضوع می‏توان محمول را نیز دریافت. با تعریف دور، وجود تناقض فهمیده می‏شود. همان طوری که مثلاً هر معلولی به علّت نیازمند است، از تحلیل معلول می‏توان پی به علّت برد. در این جا نیز چنین است. در واقع در چنین مواردی، قضیه حذف شده و تحلیل آن، جای‌گزین قضیه مذکور گردیده است و چنین تخیّل شده است که ضمیمه شدن تعریف و تحلیل مذکور به قضیه دیگر، نتیجه حاصل شده و قیاس اقترانی شکل نگرفته است.

البتّه بیان دیگری نیز در پاسخ به شبهه عدم تکرار حدّ وسط در گزاره‏های

1.. حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۹۴ ـ ۱۹۵.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23538
صفحه از 435
پرینت  ارسال به