63
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

است؛ زیرا تا توجیه مناسب برای گزاره‏ای وجود نداشته باشد، در واقع ارتباطی ميان فاعل شناسا و واقع برقرار نشده است. فاعل شناسا وقتی خود را احراز کننده واقع می‏بيند که از راه درست و معقول استفاده کند، به‏ گونه‌ای که با طیّ اين مسير در ذهن خود، به دست‌يابی به واقعيت اطمينان کند.

حال باید دید در توجیه، چه چیزی لازم است؟ گزاره چه زمانی مستند به منابع توجیه است و چه زمانی فاقد آن خواهد بود؟

در پاسخ به این سؤال، دیدگاه‌های مختلفی به وجود آمده است. برخی از این دیدگاه‌ها در توجیه، نظر خود را به دایره باورها معطوف کرده‏اند و در صددند تا با یافتن خصوصیتی در خود باورها، نظریات مقبولی در توجیه گزاره‏ها ارائه دهند که اصطلاحاً به این گروه از نظریات «درون‌گرایی» اطلاق می‏شود. در مقابل، برخی دیگر در صددند تا با استفاده از امور خارج از باورها، راهی برای توجیه باور بیابند که در اصطلاح به آن‌ها «برون‏گرایی» گفته می‏شود.۱ در ادامه، به برخی از این نظریات اشاره خواهد شد.

نظریات درون‌گرایانه

در نظریات درون‌گرایانه مبحث توجیه، عمده فعّالیت صورت گرفته برای توجیه یک معرفت، مبتنی بر رابطه میان گزاره‏های انسان است و به امر خارج از گزاره‏ها توجّه نمی‏شود. از میان نظریات درون‌گرایانه، می‏توان به دو نظریه مشهور در این زمینه اشاره نمود: مبناگروی و انسجام‌گرایی.

نظریه مبناگروی

مبناگروی از جمله نظریات درون‌گرایانه است که گزاره‏ها را به دو قسم پایه و غیر پایه تقسیم می‏کند. گزاره‏های غیر پایه، قضایایی هستند که در توجیه،

1.. موزر، مولدر و تروت، درآمدی موضوعی بر معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۶۳ ـ ۱۷۵؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۴۶ ـ ۱۵۰؛ کیث لرر، «تحلیل معرفت»؛ امیری، «توجیه معرفتی آلوین گلدمن و نقد آن».


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
62

است؛ بدين معنا که معرفت هميشه صادق است و نمی‌توان معرفت بدون مؤلّفه صدق را تصوّر نمود، ولی آيا صدق نيز هميشه در ضمن معرفت وجود دارد يا می‏توان مؤلّفه صدق را منفک از باور و معرفت نيز تصوير نمود؟

برخی معتقدند که می‏توان صدق را جدا از معرفت تصوّر کرد. واقعیت‏های بی‌شماری وجود دارند که هنوز به آن‌ها معرفت پیدا نکرده‏ایم. پس می‏توان گزاره صادقی را در نظر گرفت که مورد معرفت و باور واقع نشده است؛ به‌ویژه با عنایت به این که واقعیت‏های عالم، بیش از معرفت‏های ما هستند و ما هر روزه در صدد کشف این حقایق هستیم.۱

نقد: همان‌طور که در مدخلیت باور در حقیقت معرفت بیان شد، به ظاهر میان وجود واقعیت و صدق آن، خلط شده است. صدق، صفت واقعیت و امر خارجی نیست. واقعیت و امر خارجی، صادق یا کاذب نیست تا بگوییم واقعیات صادق فراوانی وجود دارند که ما هنوز به آن‌ها معرفت نداریم؛ بلکه صدق و کذب، از شئونات خبر است و در قضیه به‌کار می‏رود. این قضایا هستند که متّصف به صدق و کذب می‏شوند.

تصوّر این‌که گزاره‏ای باشد و هنوز مورد معرفت کسی واقع نشده باشد، در واقع، اشتباهی است که در ذهن ما رخ داده است؛ زیرا ما واقعیت فرضیِ صادق را ابتدا به قالب گزاره در آورده و تصوّر کرده‏ایم که گزاره بالقوّه‏ای وجود دارد و کسی هم به آن علم پیدا نکرده است، با این‌که با واقعیت خارجی نیز مطابقت دارد و صادق است.

پس به نظر می‏رسد که مؤلّفه صدق، همراه با معرفت و قرین با آن است و نمی‏توان صدق خارج از معرفت و گزاره را تصوّر کرد.

۳. مؤلّفه توجیه

معقول بودن پذیرفتن و اعتقاد به گزاره‏ای، در گرو ارائه توجیه مقبولی برای آن

1.. موزر، مولدر و تروت، درآمدی موضوعی بر معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۳۲.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23577
صفحه از 435
پرینت  ارسال به