61
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

مشکل نظریه مطابقت، حل نشده باقی ماند؛ زیرا بر طبق نظریه مطابقت، واقعیتی فراسوی باور وجود دارد که این باور با آن مطابقت دارد. در این صورت، ابهام عدم دسترسی به واقع به وجود آمد؛ واقعیتی که خارج از وجود انسان است و راهی برای دست‌یابی به آن نداریم تا با توجّه به آن بخواهیم به مطابقت یا عدم مطابقت باور با آن حکم کنیم. این مشکل را می‏توان به‏ گونه‌ای پاسخ داد.

ملاک صدق، همان مطابقت با واقعیت یا نفس الامر است و آن نیز خارج از نفس انسان است، ولی مطلقاً دست نیافتنی نیست، بلکه راه‌هایی برای کشف آن وجود دارد، مثل یقین عرفی. به عبارت دیگر، هرچند مثلاً در قضیه «امروز هوا ابری است»، محکیّ «امروز»، «هوا» و «ابری بودن» خارج از وجود انسانی است، ولی با مشاهده هوا و وضعیت ابری بودن و درک امروز، می‏توان با عقل سلیم و یقین عرفی، حکم به صحّت این گزاره نمود و آن را تصدیق کرد. هرچند احتمال عقلی خطا در تشخیص روز، هوا، ابری بودن و ارتباط میان آن‌ها وجود دارد، ولی این احتمال به‏ گونه‌ای ضعیف است که عقلا به آن اعتنا نمی‏کنند و از جهت معرفت‌شناختی، برای آن ارزش قائل نيستند. در واقع، به همین روش در صدد کشف واقعیت یا به عبارتی نفس الامر بر می‏آیند.

پس می‏توان گفت: ملاک صدق قضایا، همان مطابقت با واقعیت یا نفس‌الامر است و این واقعیت یا نفس الامر نیز با یقین عرفی کشف می‏شود.

مدخلیت مؤلّفه صدق در معرفت

پس از تبيين ماهیت صدق،۱ این بحث مطرح است که آیا مؤلّفه صدق در معرفت دخیل است؟ آیا صدق همیشه در ضمن معرفت معنادار است و يا می‏توان صدق را جدای از معرفت و گزاره نيز تصوّر کرد؟ در اين سؤال، تلازم يک‌سويه معرفت با صدق، مسلّم انگاشته شده است و سؤال از تلازم طرفينی

1.. لازم نیست این بحث را مبتنی بر نظریۀ مطابقت بدانیم؛ بلکه هر کدام از نظریه‏های بدیل آن را نیز که بر گزینیم، با همین بحث رو به رو خواهد بود.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
60

هماهنگی آن با سایر باور‏های بشر است. هر اندازه گزاره‏ای با سایر باورها همسو باشد، به همان میزان نیز صادق است.۱

نقد: اوّلاً، در معنای انسجام، ابهام وجود دارد. آیا منظور انسجام و هماهنگی میان همه معارف بشری است یا بخشی از آن‌ها؟ در صورت اوّل، باید منکر دست‌یابی به معرفت شد؛ زیرا یافتن گزاره‏ای که با همه علوم و معارف بشری هماهنگ و منسجم باشد، امری دست نیافتنی است. امّا اگر مقصود این است که با بخشی از معارف بشری هماهنگ باشد، در این صورت، چگونه می‏توان پذیرفت گزاره‏ای به جهت هماهنگی با بخشی از علوم صادق باشد، در عین این‌که با بخش دیگر ناهماهنگ است؟۲

ثانیاً، با توجّه به این معیار، تسلسل رخ خواهد داد؛ زیرا تشخیص صدق گزاره «الف» به جهت هماهنگی آن با برخی از معارف بشری مثل «ب» و «ج» و «د» است. حال سؤال این است که صدق این سه گزاره به چیست؟ احتمالاً به جهت هماهنگی آن‌ها با ر و و و ﻫ. صدق همین گزاره‏ها نیز به جهت هماهنگی با برخی دیگر از گزاره‏ها خواهد بود و این سؤال از صدق، به همین نحو ادامه خواهد داشت.۳

ثالثاً، اين نظريه از تبيين صدق تک گزاره ناتوان است. اگر فرض شود فقط يک گزاره داشته باشيم، چگونه می‏توان به صدق آن پی برد؟

دیدگاه برگزیده در تبیین ملاک صدق گزاره

ظاهراً نظریات عمل‌گرایانه و انسجام‌گرایانه، بدین جهت مطرح شدند که

1.. عباسی، «نظریه‏ها در باب چیستی صدق (با تأکید بر دیدگاه استاد مطهری)»؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ موزر، مولدر و تروت، درآمدی موضوعی بر معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۳۲ ـ ۱۳۴؛ شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۱۱۰ ـ ۱۱۳.

2.. عباسی، «نظریه‏ها در باب چیستی صدق (با تأکید بر دیدگاه استاد مطهری)»؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۲۱؛ موزر، مولدر و تروت، درآمدی موضوعی بر معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۳۴ ـ ۱۳۷؛ شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۱۱۳ ـ ۱۱۶.

3.. حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۲۱.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23581
صفحه از 435
پرینت  ارسال به