57
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

در تقریر تسلسل نیز باید گفت: زمانی که گفته می‏شود: «قضیه هوا سرد است، مطابق با واقع است»، خود نیاز به ملاک صدق دارد و سؤال از این است که ملاک صدق این قضیه چیست؟ اگر ملاکی معرّفی شد، باز مشابه این، قضیه دیگری شکل خواهد گرفت. دو باره پرسش بعدی رخ می‏دهد که خود این قضیه چرا صادق است؟ و... هکذا تسلسل رخ خواهد داد.۱

در معرفت‌شناسی و فلسفه، به این ابهام چنین پاسخ گفته‏اند که معلومات بشری، انواع مختلفی دارد. برخی از آن‌ها بدیهی است و برخی نظری. بدیهیّات نيز از اوّليات و وجدانیات شکل گرفته است. وجدانیات داخل در علم حضوری‌اند و مطابَقی ورای خودشان نیست تا با آن تطابق داشته باشند؛ بلکه خود، واقع هستند. در اوّلیات نیز صرف تصوّر موضوع و محمول، برای حکم کردن به رابطه میان آن‌ها کفایت می‏کند. با ارجاع بقیه گزاره‏ها به این بدیهیات، می‏توان به آن‌ها اعتبار بخشید.۲

هرچند تبيين مذکور به نوعی ابهام را می‏کاهد، ولی به طور کامل آن را مرتفع نمی‌سازد؛ زیرا وجدانیات هرچند از جمله علوم حضوری هستند و مطابَقی خارج از خود ندارند تا با آن مطابقت کنند، ولی وجدانیات نیز پس از ادراک، در قالب الفاظ و مفاهیم در می‏آیند. به عبارت دیگر، پس از دست‌یابی نفس به علم حضوری، از آن‌ها علم حصولی درست می‏کند و دست به تفسیر آن علم حضوری می‏زند. لذا باز همان مشکل باقی است که از کجا این علم حصولیِ تولید شده، با واقعیت مطابقت دارد؟ اگر همیشه مطابقت دارد، خطا معنادار نیست و حال آن‌که در این قسم از معلومات نیز خطا رخ می‏دهد.

ارجاع به اوّلیات نیز توان حلّ مشکل مذکور را ندارد؛ زیرا وجود اوّلیات و

1.. شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۰۲ ـ ۱۰۴.

2.. حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۰۴ ـ ۱۰۵؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه: ج۱ ص۱۰۱ ـ ۱۰۲.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
56

مشکل در انطباق رخ دهد. پس در این گونه از مفاهیم نیز مشکل وجود ندارد.

در معقولات ثانی فلسفی، موضوع و محمول دو وجود نیستند تا از تطابق و عدم تطابق آن‌ها بحث شود؛ بلکه یک وجود است که حالات و عناوين مختلف دارد. مثلاً وقتی گفته می‏شود: «آتش علّت است»، آتش وجود خارجی دارد، ولی چنین نیست که وصف علّیت هم وجودی در خارج داشته باشد و بخواهیم این دو را به هم مرتبط کنیم؛ بلکه علّیت آتش، وصفی است که از برخی حالات آتش انتزاع شده است. در این صورت نیز مشکل تطابق و عدم تطابق رخ نخواهد داد.

پس مشکل تطابق و ناهمگونیِ طرفین نسبت، بیش‌تر در مفاهیم ماهوی رخ می‏دهد که یک طرف نسبت ذهنی است و طرف دیگر امر خارجی. این مشکل نیز با توضیح مذکور برطرف می‏شود.۱

نقد دوم: برخی در مقام نقد نظریه مطابقت، به طور غیر مستقیم و با نقد ملاک احراز صدق، پیش آمده‏اند. آن‌ها معتقدند در این نظریه، بر وجود واقعیت به عنوان امری مستقل از ذهن تأکید شده است. در این صورت، چگونه می‏توان به این واقعیت خارجی دست یافت تا بتوان به مطابقت یا عدم مطابقت گزاره با آن واقعیت حکم کرد؟

به عبارت دیگر، زمانی می‏توان به تطابق یا عدم تطابق گزاره با محکیّ خود حکم کرد، که بتوان به واقعیت دسترس داشت و چنين امری مستلزم دور يا تسلسل است؛ زیرا معرفت به جهان خارج، منوط به صدق گزاره است و صدق نیز منوط به مطابقت گزاره با واقعیت خارجی. درک مطابقت گزاره با واقع نيز نيازمند احاطه بر واقع و در نتيجه، شناخت واقع است. پس معرفت، منوط به معرفت می‏شود.

1.. حسین‌زاده، معرفت‌شناسی: ص۷۶ ـ ۸۱؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ مصباح یزدی، آموزش فلسفه: ج۱ ص۱۷۵.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23628
صفحه از 435
پرینت  ارسال به