رویکردهای مختلف در تبیین چیستی باور
پس از روشن شدن معنای باور، میتوان این سؤالات را مطرح کرد: آيا در معرفت، مؤلّفه باور دخالت دارد؟ آيا باور جزء ماهيت معرفت است يا امری خارج از آن؟ آيا میتوان معرفت را بدون در نظر گرفتن رابطه فاعل شناسا با گزاره تصوّر نمود؟
پاسخ به اين سؤالها نيازمند تبيين رويکردهای ارائه شده در بیان چیستیِ باور است. در ادامه به سه ديدگاه عمده در این باره اشاره میشود:
الف ـ نظریه معطوف به متعلّق باور
انسان به واقعیتِ «بارانی بودن هوا»، حالتهای مختلفی میتواند داشته باشد؛ گاه به این واقعیت امید دارد. یعنی امید دارد که هوا بارانی شود؛ مثل کشاورزی که پس از کاشت محصول، هميشه به بارانی بودن هوا اميد دارد. گاه نیز از آن نگران است؛ مثل کشاورزی که محصولاتش در جای بدون سقف قرار دارد و از وضعیت بارانی بودن هوا نگران و مضطرب است. گاه نیز ممکن است به وقوع آن اذعان داشته باشد و بپذیرد که هوا بارانی است.
در هر يک از اين سه مورد و موارد مشابه، در درون انسان حالت و احساسی ايجاد شده است؛ ولی اين حالات قطعاً يکسان نيستند. حال بايد ديد در کدام يک از موارد یاد شده، میتوان گفت معرفت به واقعيت شکل گرفته است. اين امر در گرو تبيين ماهيت «باور» است.
قطعاً نمیتوان در تعریف باور گفت: «آن چیزی است که متعلّقی دارد»؛ زیرا در همه حالات یاد شده، وجود دارد. همچنین نمیتوان گفت: «باور حالت ذهنی است»؛ چراکه در همه مثالهای مذکور، این حالت ذهنی وجود دارد.