وحیانی، اوّلاً، انسان حامل معرفت فطری است و ثانیاً، مخلوقات را نشانههای خویش و طریق توجّه و یادآور معرفت فطری قرار داده است.۱
متون وحیانی، مملوّ از تذکّر و اشاره به آیات آفاقی است. برای نمونه، به این آیه توجّه کنید:
(إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنینَ وَ فی خَلْقِکُمْ وَ ما یبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یوقِنُونَ وَ اخْتِلافِ اللَّیلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اﷲ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ).۲
بى شکّ، در آسمانها و زمین نشانههاى [فراوانى] براى مؤمنان وجود دارد و نیز در آفرینش شما و جنبندگانى که [در سراسر زمین] پراکنده ساخته، نشانههایى است براى گروهی که اهل یقیناند. و نیز در آمد و شدِ شب و روز، و رزق [و بارانى] که خداوند از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را بعد از مردنش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها، نشانههاى روشنى است براى گروهى که میاندیشند.
گاهی نیز با تذکّر به آیات انفسی، هدف مذکور حاصل میشود. انسان با مراجعه به نفس خود، با تمام وضوح، مصنوع بودنِ خود و فقر وجودیاش را در مییابد. به همین جهت با تمام وجود، به صانع و مدبّر خویش اقرار مینماید.۳ معصومان علیهم السلام در برخی از دعاهای خود، به چنین امری اشاره نموده و فقر وجودی انسان را یادآور شدهاند.۴
تا این جا، از شیوه برخورد متون وحیانی با منکران خدا گفتیم؛ امّا متون وحیانی در مواجهه با فرد متدیّن (در مقابل منکر خدا) و برای تذکّر به معرفت