357
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

شده است. برخی گفته‏اند: مقصود از این‌که انسان خدا را فطرتاً می‏شناسد، این است که قضیه «خدا وجود دارد»، از بدیهیات اوّلیه است که تصوّر موضوع و محمول و نسبت میان آن دو، در تصدیق به مفادش کفایت می‏کند.۱

تفسیر دوم از این مطلب، این است که قضیه مذکور، از فطریات منطقی است. یکی از خصوصیات فطریات منطقی، این است که صرف تصوّر موضوع و محمول و نسبت، برای تصدیق به مفاد آن کافی نیست، بلکه نیازمند به اقامه دلیل است؛ منتها، دلیل مذکور خارج از نفس نیست، بلکه در نفس حاضر است و صرفاً توجّه به آن لازم است. شاید بتوان اصل نیازمندیِ ممکنات به واجب الوجود یا نیازمندیِ حادث به محدِث و یا نیازمندیِ محدود به حادّ و امثال آن را پشتوانه و دلیل بر قضیه «خدا وجود دارد» دانست.۲

تفسیر سوم از این جمله، آن است که انسان قبل از ورود به این دنیا، در عالم دیگری به وجود خداوند و اوصافش علم یافته است.۳

در تفسیر چهارم گفته می‏شود: مقصود از جمله «خدا وجود دارد» این است که هر انسانی به علم حضوری، وجود خدا را می‏یابد.۴

روشن است که این تفاسیر، از جهت تبیین کیفیت فطری بودن قضیه «خدا وجود دارد»، با یک‌دیگر اختلاف دارند؛ ولی همگی در این امر مشترک‌اند که معرفت انسان به خداوند، نیازمند به استدلال نیست و انسان وجداناً خدا را می‏شناسد و در درون خود می‏یابد. به همین جهت، می‏توان دلیل عمده بر معرفت فطری به خدا را «وجدان» دانست. در این جا، تفسیر سوم مدّ نظر است که مستندات صریح‌تر و قوی‌تری در قرآن و احادیث دارد.

1.. سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی: ج۱ ص۳۳.

2.. ر.ک : مطهرى، مجموعه آثار: ج۳ ص۴۷۶.

3.. برنجکار، معرفت فطری خدا: ص۳۵ ـ ۴۰؛ بیابانی اسکویی، توحید و اسماء و صفات: ص۳۲ ـ ۴۲.

4.. طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن: ج۸ ص۳۱۹ ـ ۳۲۱؛ سبحانی، مفاهیم القرآن: ج۱ ص۹۷؛ سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی: ج۱ ص۳۵.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
356

اصطلاح فطرت، در علوم مختلف به کار رفته و با توجّه به مسائل آن علم، معنای خاص به خود گرفته است. مثلاً در علم منطق، فطریات از جمله قضایای شش‌گانه بدیهی است که به اثبات با دلیل نیاز ندارند؛ زیرا دلایلشان همراه خودشان است.۱ در اصطلاح عرفانی، فطرت به معنای عالم جبروت است.۲ در اصطلاح روان‌شناسی، فطرت به تمایلات و گرایش‏های نظیر فضیلت‌خواهی، زیبایی‌گرایی، حقیقت‌جویی و حسّ پرستش اطلاق می‏شود. در این علم و علوم رفتارى، فطرت يکى از عوامل جهت دهنده رفتار است.۳

منظور از فطرت در این نوشتار، فطرت در اصطلاح متون وحیانی است؛ یعنی همان معرفت به خداوند. البتّه این معرفت به خداوند، همراه با خلقت آن‌ها است؛ یعنی خداوند با قرار دادن معرفت و شناخت خدا و ایمان به او در نهاد انسان‏ها، دست به آفرینش آن‌ها زده است.۴ در واقع فطرت، و معرفت فطری، همان معرفت اعطایی خداوند است. خداوند معرفتی را به انسان اعطا نموده است و خلقت او را با همین معرفت عجین نموده است.

پس انسان با توجّه به خلقت اوّلیه خود، قلباً خدا را می‏شناسد و معرفتی از خدا در نهاد او قرار داده شده است که مبدأ معرفت‏های قلبی انسان به خدا، همین معرفت اوّلیه و فطری است.۵

دیدگاه‌های مختلف درباره فطرت

در آثار متکلّمان و اندیشمندان، تفسیرهای متعدّدی از خداشناسی فطری ارائه

1.. ابن سينا، الاشارات و التنبيهات:‏ ص۳۴؛ يزدى‏، مولى عبد اﷲ بن شهاب الدين الحسين، الحاشية على تهذيب المنطق‏: ص۱۱۱؛ شهرزورى‏، رسائل الشجرة الالهية فى علوم الحقايق الربّانية: ص۳۷۲؛ همو، شرح حکمة الاشراق: ص۱۲۳؛ علامه حلّى، القواعد الجليّة فی شرح الرسالة الشمسية: ص۳۹۷.

2.. نسفی، مجموعه رسائل مشهور به الانسان الکامل: ص۶۰ ـ ۶۱.

3.. مصباح یزدی، پیش‌نیازهای مدیریت اسلامی: ص۹۳.

4.. بیابانی اسکویی، توحید و اسماء و صفات: ص۳۷.

5.. برنجکار، کلام و عقاید: ص۴۳ (با اندکی تصرّف).

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23549
صفحه از 435
پرینت  ارسال به