35
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

همین اشکالات سبب شده تا صاحب‌نظران عرصه معرفت‌شناسی، به تکاپو بیفتند و نقص‏های پیش‌گفته را برطرف نمایند. برخی دانشمندان غربی مثل «کیث لِرر»۱ و «تامس دی پاکسون»۲ معتقدند که این تعریف از این جهت با مشکل روبه‌رو است که فرد در توجیه خود، از دلیل نقض‌ناپذیر استفاده نکرده است.۳ برخی دیگر مثل دی ام. آرمسترانگ۴ و اف. پی. رمزی۵ و پی. اونگر۶ بر این باورند که «باور» باید مستند به دلیل قاطع و یا به بیان دیگر، مستند به روش‏های اطمینان‌آور باشد.۷ گروهی مثل الوین گُلدمن۸ معتقدند بسیاری از موارد نقضی که به تعریف مشهور معرفت وارد شده، ناشی از نبودن رابطه علّی میان باور به گزاره و واقعیت خارجی آن است.۹ عدّه‏ای دیگر مثل رابرت نوزیک۱۰ برای برطرف کردن نقض‏های وارد بر تعریف مشهور، نظریه شرطی را مطرح می‏کنند. آن‌ها معتقدند که منشأ این نقض‏ها، در گسست میان توجیه و صدق قضیه است.۱۱

۲ ـ ۸. مطلق فهم

باورهای انسان از جهت متعلّق ادراک و نحوه پیدایش، متنوّع است. برخی از دانش‌های انسان از طریق استدلال کردن به دست می‏آیند و برخی نیز از راه

1.. Keith Lehrer.

2.. Thomas D. Paxon.

3.. خسروپناه، «چیستی معرفت در معرفت‌شناسی معاصر» ص۵۸ ـ ۵۹؛ خاتمی، «مسئلۀ گیته» ص۱۵۶.

4.. D.M. Armstrong.

5.. F.P. Ramsey.

6.. P. unger.

7.. شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۶۹ ـ ۷۳؛ خسروپناه، «چیستی معرفت در معرفت‌شناسی معاصر» ص۵۹؛ خاتمی، «مسئلۀ گتیه» ص۱۵۶.

8.. Alvin Goldman.

9.. خسروپناه، «چیستی معرفت در معرفت‌شناسی معاصر» ص۵۹؛ خاتمی، «مسئلۀ گیته» ص۱۵۷.

10.. Robert Noziek.

11.. شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۷۸ ـ ۸۱.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
34

هر سه مؤلّفه باور و صدق و توجیه، وجود دارد؛ در حالی که معرفت شکل نگرفته است. این اشکال از جمله اشکالات گتیه بر تعریف مشهور از معرفت است.۱

۲. هر گزاره‌ای، دست‌کم از دو جزء «موضوع» و «محمول» شکل گرفته و قضیه، ترکیبی از این دو است. بدیهی است که وقتی این دو جزء توان واقع‌نمایی نداشته باشند، ترکیب آن‌ها نیز چنین توانی را نخواهد داشت. طبیعتاً باید درباره واقع‌نماییِ تصوّرات و حکایت‌گریِ آن‌ها بحث شود و پس از فراغ از این بحث می‏توان درباره تصدیقات و باورها، به ارزیابی پرداخت. پس انتظار واقع‌نمایی از قضیه‏ای، بدون بحث و اثبات واقع‌نمایی مفردات آن، انتظاری بیهوده است. به همین دلیل، اختصاص معرفت، به «معرفت گزاره‏ای» مناسب نیست.۲

۳. بنابر تعریف معرفت به «باور صادق موجّه»، علم حضوری داخل در معرفت نخواهد بود؛ زیرا اوّلاً، علم حضوری، باور نیست. ثانیاً، واقعیتی ورای آن نیست تا مطابقت و عدم مطابقت علم حضوری را با آن بسنجیم و در نتیجه، به صدق آن حکم کنیم. ثالثاً، علم حضوری، قابل توجیه برای غیر نیست.۳

البتّه، نقدهای دیگری نیز بر تعریف سنّتی معرفت وارد شده است؛ همچون خروج بدیهیاتِ اوّلیه از تعریف معرفت، خروج معرفت فطری از دایره معرفت، خروج حَدسیات از عرصه علم معرفت‌شناسی، خروج تصدیقات ظنّی از این تعریف و وضوح معنایی شناخت در مقایسه با باورِ صادق موجّه.۴

1.. چیشلم، نظریۀ شناخت: ص۲۵۵ ـ ۲۶۰؛ خسروپناه، «چیستی معرفت در معرفت‌شناسی معاصر» ص۵۹ ـ ۶۱؛ شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۶۰ ـ ۶۳ .

2.. فیّاضی، درآمدی بر معرفت‌شناسی: ص۶۶؛ طالبی، «معرفت چیست؟» ص۶۸ ـ ۷۲.

3.. فیّاضی، درآمدی بر معرفت‌شناسی: ص۶۶؛ طالبی، «معرفت چیست؟» ص۶۸ ـ ۷۰؛ خسروپناه، «چیستی معرفت در معرفت‌شناسی معاصر» ص۵۷ ـ ۵۸.

4.. ر. ک: طالبی، «معرفت چیست؟» ص۷۰؛ خسروپناه، «چیستی معرفت در معرفت‌شناسی معاصر» ص۵۷؛ مصباح یزدی، میزگرد «حقیقت علم».

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23567
صفحه از 435
پرینت  ارسال به