نهيب میزند و بيدارباش میدهد.۱ حضرت ابراهیم برای اینکه نشان دهد ماه و ستاره و خورشید، مخلوقاند نه خالق، با مشرکان همراه شد و هنگام دیدن ستارگان گفت: (هذا ربّی؛ این، پروردگار من است!). امّا در وقت افول ستارگان، پرستيدنِ خدايانِ ناپايدار و فرورونده را تقبيح کرد و گفت: «چنین موجودی را که ناپایدار است، دوست ندارم و نمیپرستم». اين جدال احسن را درباره ماه و خورشيد نيز تکرار کرد تا اين نکته بديهی و فطری را به ياد مشرکان آورد که «آفل» و موجود «زوالپذير» نمیتواند خالق و هستیبخش باشد.
یکی دیگر از این داستانهای ارشادگر عقل، رفتار حضرت موسی علیه السلام با گوساله سامری است. وقتی حضرت موسی علیه السلام از میقات پروردگار به نزد قوم خود بر گشت و آنها را در حال گوسالهپرسی دید، با سامری بحث و جدال نمود و از او درباره هدفش از ساخت گوساله پرسید. در نهایت، گوساله سامری را آتش زد و خاکسترش را نیز به باد داد. حضرت با این کار، به دیگران نشان داد که خداوندی که با آتش زدن از بین برود و زوال پذیر باشد، شایسته خدایی نیست. این کار، زمینهسازی برای بیداری عقل فطری انسان است.۲
همچنين قرآن کريم، بارها حکم عقل فطری را درباره خدای واحد يادآوری میکند و از جمله میفرماید:
(لو کان فیهما آلهةٌ إلا اﷲ لفسدتا).۳
اگر در زمين و آسمان جز خدای واحد، خدای ديگری وجود داشت، قطعاً زمين و آسمان تباه میشدند.
در این استدلال، از امور بدیهی و مخزون در نزد عقل و نيز احاله به معارف نهفته در عقول، استفاده شده است. از همين رو است که پذيرش آن آسان است و انکارش دشوار.