وقوعه کان الطّریق إلیه النّقل لیس إلّا. [و هو] إمّا العامّ کالعادیات، او الخاصّ کالکتاب و السّنة، و الخارج عن القسمین یمکن إثباته فی الجملة بالعقل و النّقل معاً.۱
نقلیات، جملگی بر اثبات صدق و راستگویی رسول، بنا نهاده شده است و هر آنچه علم به صدق رسول، مبتنی بر آن باشد، از طریق نقل ثابت نمیشود؛ زیرا دور رخ میدهد. امّا امری که پشتوانه نقل نیست، اگر از جمله مواردی باشد که عقل در مورد آنها اظهار نظری نمیتواند داشته باشد، در این صورت، نقل راه انحصاری دستیابی به آنها است. این نقل میتواند نقل عام مثل عادیات باشد و یا نقل خاص مثل کتاب و سنّت. امّا در مسائلی که از این دو حالت خارجاند، عقل و نقل فی الجمله میتوانند در آنها کاربرد داشته باشند.
خواجه نصیرالدین طوسی در شرح این عبارت فخر رازی میفرماید:
اموری که به صدق رسول مستند است، مثل اخبار متواتری که از ایشان نقل شده، همانند امر به نمازهای پنجگانه. این مسائل صرفاً از طریق نقل قابل اثبات است. امّا اموری که صدق رسول متوقّف بر آن است، مثل اثبات صانع قادر مختار متکلّم. و امور خارج از این دو حد، مثل اثبات توحید و عصمت انبیا.۲
علامه حلّی میگوید:
أنّ کلّ ما یتوقّف علیه صدق الرسول لا یجوز إثباته بالنقل، و کلُّ ما یتساوى طرفاه بالنسبة إلى العقل لا یجوز إثباته بالعقل و ما عدا هذین یجوز إثباته بهما.۳
هر آنچه که صدق رسول متوقّف بر آن است، با نقل قابل اثبات نیست [و