319
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

که جاهل است، به متخصّص رجوع کنند، عمل وی را قبیح تلقّی نمی‏کنند؛ بلکه می‏گویند فعل عقلانی انجام داده است.۱

نتیجه: از میان دیدگاه‏های مطرح شده، قول به جواز تقلید در اصول دین را می‌توان پذیرفت؛ هرچند تمسّک به تقلید در اصول دین، باید مقیّد به مواردی شود که کاربرد تقلید در آن‌ها مستلزم دور نباشد. این امر، پیش‌فرض همه کسانی است که در جواز، وجوب یا منع تقلید در اصول دین بحث می‏کنند.

گفتار چهارم: کارکرد تعبّدی وحی

آشنایی با‏ گونه‏های مختلف متون، می‏تواند در استنباط و برداشت از متون نقش بسزایی داشته باشد. متون دینی همگی به یک سبک و سیاق نیستند؛ بلکه در برخی از آن‌ها تعبّد به متن صورت می‏گیرد و در برخی ارشاد به حکم عقل و یا تذکّر به فطرت. هر یک از این متون، کارآیی خاص به خود را دارد و نباید قواعد حاکم و جاری در هر یک را به دیگری سرایت داد. مثلاً در حوزه مسائلی که عقل در آن‌ها هیچ کارآیی ندارد، متن دینی به صورتی تعبّدی پذیرفته می‌شود و نباید انتظار داشت که همه جزئیات آن را عقل و عرف بفهمد، بلکه در این‌گونه متون باید با لحاظ شرایط حجّیت آن، تابع و خاضع متن گردید. ولی در متون ارشادی نمی‏توان تصوّر کرد که متن دینی، حکمی مخالف عقل یقینی داشته باشد؛ زیرا ویژگی چنین متنی تأیید عقل است و نمی‏تواند با بداهت عقلی در تعارض باشد.

بنابراین، شناخت ‏گونه‏های مختلف متن دینی که گاه از آن به طبقه‏بندی متون نیز یاد می‏کنند، مهم و ضروری به نظر می‏رسد. در این گفتار و دو گفتار آینده، سعی بر آن است تا به تفکیک متون و طبقه‏بندی آن‌ها اشاره شود و نمونه‏هایی به مخاطب ارائه شود تا در سایه آن بتواند فهم درست و برداشت مناسبی از این طبقه‏بندی داشته باشد.

1.. ر.ک : حسین‌زاده، کاوشی در ژرفای معرفت‌شناسی (۲) منابع معرفت: ص۲۹۴ ـ ۲۹۵.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
318

این آیه به نحو عموم، هر نوع سؤالی را شامل می‏شود؛ چه در اصول و چه در فروع. پس همان‌گونه که این آیه یکی از ادلّه جواز تقلید در فروع دین است، می‏تواند در اصول دین نیز جاری باشد.۱

در نقد این دلیل، برخی معتقدند که ادلّه دال بر حرمت تقلید در اعتقادات، خود قرینه‌ای است بر عدم عمومیت دلیل مذکور و یا تخصیص آن.۲ ولی ظاهراً ادلّه‏ای که برای حرمت تقلید ذکر شد، همگی قابل نقدند و در نتیجه، شأنیت قرینه بودن برای تخصیص دلیل مذکور را ندارند.

دلیل چهارم: در نهاد هر انسانی، این امر نهفته است که هرگاه خود جاهل به مسئله‏ای باشد، به فرد عالم و دانا به مسئله مراجعه کند.۳ چنین امری، از امور غریزی و طبیعی انسان است. پس اصل تقلید، امری درونی و غریزی است، هرچند محدوده آن نیاز به بررسی دارد. تقلید متعصّبانه از آبا و اجداد، از تقلید‏های مذموم است؛ ولی تقلید از عالم و خبره نه تنها مذموم نیست، بلکه هم بنای عقلا آن را می‏پذیرد هم ادلّه نقلی، مثل همین آیه (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).۴ اساساً رجوع به عالم، از امور عُقلایی است و به همین جهت، یکی از مبانی جواز تقلید در فروع نیز شمرده می‏شود.

می‌توان از مباحث معرفت‌شناسی نیز برای تأیید این امر بهره جست. در مباحث معرفت‌شناسی در ذیل منابع معرفت، از مرجعیت سخن به میان می‏آید و بحث می‏شود که آیا مرجعیت ـ پذیرش قول متخصّص و عالم  می‏تواند منبع معرفت و یا توجیه باشد یا خیر؟ تقریباً در میان همه معرفت‌شناسان، منبع توجیه بودنِ مرجعیت، امری پذیرفته شده است؛ زیرا روشی عقلایی است. سیره و روش عُقلا بدین‌گونه است که اگر کسی در اموری

1.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۱۱.

2.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۱۱.

3.. سند، نقش روایات در امور اعتقادی: بخش اوّل.

4.. نحل: آیۀ ۴۱؛ انبیا: آیۀ ۷.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23544
صفحه از 435
پرینت  ارسال به