ایشان میفرماید:
سؤال نکردن پیامبر صلی الله علیه و آله، دال بر جواز تقلید نیست. یعنی نباید میان این دو امر، تلازم برقرار کرد. چه بسا سؤال نکردن ایشان، به جهت وجود علم اجمالیِ عوام به مفاد شهادتین باشد.۱
دلیل دوم: قیاس اولویت. مشهور این است که تقلید در فروع دین، جایز است. وقتی تقلید در فروع جایز باشد، به طریق اولی باید در اصول دین نیز جایز باشد؛ چون اصول دین پیچیدهتر است. و وقتی در مسائل آسان و ساده امکان تقلید باشد، در مسائل پیچیدهای که دستیابی به آن در توان همه نیست، به طریق اولی جایز خواهد بود.۲
نقد: اوّلاً، به چه دلیل مسائل اصول دین، پیچیدهتر از فروع فقهی قلمداد میشود؟ در اصول دین لازم نیست که حتماً علم تفصیلیِ برآمده از ادلّه فلسفی و عقلی پیچیده شکل بگیرد تا ادّعا شود که دستیابی به چنین علمی مشکل و سخت است، بلکه شناخت اجمالی آن نیز کافی است. پس نمیتوان ادّعای پیچیدهتر بودنِ علم در اصول را صحیح دانست.
ثانیاً، بر فرض پیچیدگی، تعداد مسائل اصول دین با فروع دین بسیار متفاوت است. شاید جواز تقلید در فروع، به جهت تعدّد بسیار زیاد مسائل آن باشد؛ در حالی که در اصول دین چنین تعدّدی در کار نیست و شاید بتوان با فحصی مختصر در ادلّه، اعتقاد لازم در اصول دین را به دست آورد.۳
دلیل سوم: خداوند به مؤمنان دستور داده است:
(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).۴
اگر نمیدانید، پس، از اهل ذکر بپرسید.