317
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

ایشان می‏فرماید:

سؤال نکردن پیامبر‌ صلی الله علیه و آله، دال بر جواز تقلید نیست. یعنی نباید میان این دو امر، تلازم برقرار کرد. چه بسا سؤال نکردن ایشان، به جهت وجود علم اجمالیِ عوام به مفاد شهادتین باشد.۱

دلیل دوم: قیاس اولویت. مشهور این است که تقلید در فروع دین، جایز است. وقتی تقلید در فروع جایز باشد، به طریق اولی باید در اصول دین نیز جایز باشد؛ چون اصول دین پیچیده‏تر است. و وقتی در مسائل آسان و ساده امکان تقلید باشد، در مسائل پیچیده‏ای که دست‌یابی به آن در توان همه نیست، به طریق اولی جایز خواهد بود.۲

نقد: اوّلاً، به چه دلیل مسائل اصول دین، پیچیده‏تر از فروع فقهی قلمداد می‏شود؟ در اصول دین لازم نیست که حتماً علم تفصیلیِ برآمده از ادلّه فلسفی و عقلی پیچیده شکل بگیرد تا ادّعا شود که دست‌یابی به چنین علمی مشکل و سخت است، بلکه شناخت اجمالی آن نیز کافی است. پس نمی‏توان ادّعای پیچیده‏تر بودنِ علم در اصول را صحیح دانست.

ثانیاً، بر فرض پیچیدگی، تعداد مسائل اصول دین با فروع دین بسیار متفاوت است. شاید جواز تقلید در فروع، به جهت تعدّد بسیار زیاد مسائل آن باشد؛ در حالی که در اصول دین چنین تعدّدی در کار نیست و شاید بتوان با فحصی مختصر در ادلّه، اعتقاد لازم در اصول دین را به دست آورد.۳

دلیل سوم: خداوند به مؤمنان دستور داده است:

(فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).۴

اگر نمی‌دانید، پس، از اهل ذکر بپرسید.

1.. مرعشى نجفى، القول الرشيد فی الإجتهاد و التقليد: ج۱ ص۱۷۴.

2.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۱۲.

3.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۱۲.

4.. نحل: آیۀ ۴۱، انبیا: آیۀ ۷.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
316

ج ـ جواز تقلید

برخی دیگر از علمای اسلامی، تقلید را در اصول دین جایز می‌دانند و معتقدند که در اصول دین، هم می‏توان به استدلال تمسّک جست و هم می‏توان به تقلید بسنده کرد. اکنون به ادلّه اقامه شده برای جواز تقلید اشاره می‏شود:

دلیل اوّل: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پذیرش اسلام مردم، اقرار به شهادتین را کافی می‏دانست و هیچ‌گاه آن‌ها را مکلّف به استدلال و اقامه برهان نمی‏کرد؛ بلکه بعد از این اقرار، آن‌ها را امر می‏فرمود که احکام و فروع عملی اسلام را یاد بگیرند. فعل پیامبر در این زمینه، بهترین شاهد و حجّت بر این است راه دست‌یابی به اعتقادات، منحصر در استدلال نیست، بلکه از راه تقلید نیز می‏توان به این مهم نائل شد.۱

نقد: پیش از هر چیز باید از استدلال کننده پرسید: از کجای این سیره استفاده کردید که مسلمانان صدر اسلام، در پذیرش دین اسلام تقلید کرده بودند؟ بله، مسلّماً بیش‌تر افرادی که در صدر اسلام مسلمان می‏شدند، از مردم عوام بودند که قادر بر استدلال به براهین عقلی و پیچیده نبودند و به تبع، نمی‏توانستند به اعتقاد تفصیلیِ برآمده از این‌گونه براهین دست یابند؛ ولی آیا می‏توان میان این امر و تقلیدی بودنِ اسلام آن‌ها ارتباط برقرار کرد؟ مسلمانان صدر اسلام به نحو اجمالی، علم به خدا و پیامبرش می‌یافتند و به دنبال آن، با ابراز شهادتین، به مسئله توحید و نبوّت اقرار می‌کردند، نه این‌که حتّی این آگاهی آن‌ها هم از روی تقلید باشد. پس سیره مذکور، ارتباطی به تقلید یا عدم تقلید در اصول ندارد، بلکه این دلیل، شاید بهترین شاهد بر کفایت آگاهی اجمالی در اصول دین برای افراد عادی باشد.۲

ظاهراً مقصود مرعشی نجفی نیز در پاسخ به دلیل مذکور، همین باشد؛ زیرا

1.. مرعشى نجفى، القول الرشيد فی الإجتهاد و التقليد: ج۱ ص۱۷۴؛ کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۱۱؛ صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۰۸.

2.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۱۱.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23485
صفحه از 435
پرینت  ارسال به