ايشان بستهاند، و با اینکه به خوارى و اهانت شايستهترند، مورد احسان و نيکوکارىِ طرفداران خود واقع مىشوند، در چنين اوضاعى هر کدام از عوام ما از چنان فقهایی تقليد کند، درست همانند يهودیانی خواهد بود که مشمول ذمّ خداوند به واسطه تقليد از فقيهان فاسق خود شدند. پس هر فقيهى که مراقب نفسش بوده و حافظ دين خود است و با نفس خود مخالف است و مطيع امر مولایش باشد، بر عوام است که از چنين فقيهى تقليد کنند. و اين شرایط، تنها مشمول برخى از فقهاى شيعى مىگردد نه تمامشان. پس هر که مرتکب عملى قبيح و فاحش همچون فقهاى فاسق عامّه گردید، مطلبى را که از ما مىگويد، قبول نکنيد و حرمتشان را نگه نداريد. و هر آينه بسيارى از مطالبِ منقول از ما، دستخوش تخليط شده؛ زيرا فاسقان گوش به کلام ما مىدهند و از سرِ جهل، تمام آن را تحريف مىکنند و از کمىِ شناختى که دارند، مطالب را بر غير آن مىنهند، و جماعت ديگرى نيز از سرِ عمد، بر ما دروغ میبندند تا از حطام ناچيز دنيا وسيلهاى به دست آرند که همان، شعلههاى آتش جهنّم را بر ايشان بيفزايد».۱
دلیل پنجم: اجماع. بر مذموم بودن تقلید در امور اعتقادی و لزوم به کارگیری نظر و استدلال در اصول عقاید، اجماع وجود دارد.۲
نقد: با مخالفت بسیاری از علما مثل شیخ طوسی، علامه مجلسی، شیخ بهایی و محقّق اردبیلی، چگونه میتوان ادّعای اجماع بر مطلب مذکور داشت؟ حتّی برخی از این علما معتقدند که بر کفایت ظنِّ برآمده از تقلید در اصول دین، اجماع وجود دارد.۳
1.. طبرسى، الإحتجاج: ج۲ ص۵۴۹ ـ ۵۵۳.
2.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۰۷؛ صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۱۱؛ علامه حلّی، الباب الحادی عشر: ص۱؛ حسن بن زين الدين، معالم الدين: ص۲۴۳؛ شهيد ثانى، حقائق الإيمان مع رسالتی الإقتصاد و العدالة: ص۵۹؛ آمدى، أبکار الأفکار فی اصول الدين: ج۱ ص۱۵۵؛ ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل: ج۲ ص۳۲۷.
3.. شيخ طوسى، العدّة: ج۲ ص۷۳۱ و ج۱ ص۱۳۲؛ شيخ انصارى، فرائد الاُصول: ص۲۷۲.