روی میآورد و مفاد قضیه را تأیید یا تکذیب میکند، واژه «علم» را به کار میبرند.۱
۲ ـ ۳. درک دو باره چیزی
شاید بارها برای هر شخصی اتّفاق افتاده باشد که چیزی را درک کند ولی به دلایل مختلف و گاه نامعلوم، آن را فراموش نماید. در صورتی که همین مطلبِ فراموش شده، دو باره برای وی معلوم گردد، اصطلاحاً واژه «معرفت» را به کار میبرند؛ به خلاف آگاهی اوّل که از آن با نام «علم» یاد میشود.۲
۲ ـ ۴. ادراک جزئی از روی دلیل
ممکن است اطلاع یافتن از امر جزئی، در اثر استدلال کردن باشد. مثلاً با توجّه به روشنایی هوا، به روش اِنّی (پی بردن از معلوم به علّت)، به وجود خورشید استدلال شود. در این صورت، با بهرهگیری از استدلال است که از وجود خورشید، شناختی حاصل شده است. ولی گاه ممکن است آگاهی به امر جزئی، از روی استدلال نباشد بلکه به گفته شخصی اعتماد شود؛ مثلاً کسی که نابینا است، جهت آگاه شدن از طلوع یا غروب خورشید و یا مسائل مختلف دیگر، به گفته دیگران تکیه میکند. طبق این تقسیمبندی، شناختِ حاصل شده به امر جزئی از روی استدلال را «معرفت» و شناخت غیر استدلالی را «علم» گویند.۳
1.. ملا صدرا، مفاتيح الغيب: ص۱۳۴؛ حسينى، مفتاح الباب: ص۷۰؛ سميح دغيم، مصطلحات الإمام الفخر الرازی: ص۷۳۶؛ جميل صليبا، المعجم الفلسفى: ج۲ ص۳۹۲؛ تهانوى، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج۲ ص۱۵۸۳؛ حسینزاده، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر: ص۴۴.
2.. ملا صدرا، مفاتيح الغيب: ص۱۳۴؛ فيّاض لاهيجى، گوهر مراد: ص۵۴؛ جيرار جهامى، موسوعة مصطلحات الفلسفة عند العرب: ص۸۱۲؛ تهانوى، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج۲ ص۱۵۸۳؛ حسینزاده، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر: ص۴۴.
3.. سجّادى، فرهنگ معارف اسلامى: ج۳ ص۱۸۴۶؛ تهانوى، کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم: ج۲ ص۱۵۸۳؛ جميل صليبا، المعجم الفلسفى: ج۲ ص۳۹۲؛ حسینزاده، پژوهشی تطبیقی در معرفتشناسی معاصر: ص۴۴.