چنین تعریف مینماید: «تقلید یعنی گفتار کسی را قبول کردن، بدون آنکه دلیلی برای آن اقامه شده باشد».۱
به نظر میرسد که از مجموع این تعاریف و تعریفهای مشابه آن در کتب فقهی، اصولی و کلامی، میتوان چنین برداشت کرد که معنای اصطلاحی تقلید، همسو با معنای لغوی آن است و همانگونه که آیت اﷲ خویی نیز اشاره نمودهاند،۲ تقلید عبارت است از: «دل سپردن به گفتار کسی، بدون درخواست دلیل آن».
تقلید در اصول دین
برخی از امور اعتقادی مخصوصاً اصول اعتقادی، در حیطه عقل و اثبات عقلی است. برخی از امور اعتقادی نیز در حیطه اختصاصی نقل قرار میگیرد و عقل را بدانها راهی نیست. امّا بعضی از مسائل اعتقادی، میان عقل و نقل مشترک است و هر دو، توان اثبات آن را دارند. حال در اموری که عقل توان اثبات آن را دارد، آیا میتوان به جای استدلال، به امر دیگری همچون تقلید پناه برد؟ امکان به کارگیری تقلید در اعتقادات، یکی از بحثهای پر چالش در کلام و فقه است و سه دیدگاه در این باره وجود دارد: وجب تقلید، حرمت تقلید و جواز تقلید. اکنون به تبیین و تحلیل هر یک از آنها پرداخته میشود.
الف ـ وجوب تقلید
با مطالعه متون حدیثی، فقهی و کلامی، با دیدگاه وجوب تقلید در اعتقادات مواجه میشویم که تأکید بر تقلید و پرهیز از استدلال دارد. مطابق این دیدگاه، در اعتقادات نه تنها تقلید کردن جایز بلکه واجب است و تمسّک به هرگونه استدلالی حرام است. در ادامه به ادلّه این دیدگاه اشاره میشود: