معجزه معمولاً در مواردی اتّفاق میافتد که پيامبر امر واقعی را ادّعا میکند، ولی شنوندگان چنين امری را واقعی و مطابق با واقع تلقّی نمیکنند و نسبت به آن ترديد نشان میدهند. به همين جهت، خداوند متعال از طريق اعطای امر خارقالعاده، حقانيت ادّعای پيامبرش را اثبات مینمايد.۱
۲. البتّه میتوان دادههای وحيانی را با معرفتِ برآمده از عقل نیز مقايسه کرد و تطابق ميان آنها را شاهد بر صدق گزارههای وحيانی دانست. چنانکه در ابتدای این بحث گذشت، بسیاری از گزارههای وحیانی اعتقادی، قابلیت اثبات با دلیل عقلی را دارند. همسویی دادههای وحیانی اعتقادی با استدلالهای عقلی را میتوان بهترين مؤیّد صدق آنها شمرد.
۳. همسويی دادههای وحيانی با علوم مسلّم تجربی نیز دليل بر صدق گزارههای وحيانی است. مثلاً ممکن است در متون دينی، توصيههای پزشکی صورت گرفته باشد و اتّفاقاً با علم پزشکی نيز سازگار باشد. اين سازگاری خود، شاهدی بر صدق اين گزارهها و دليلی برای معقوليت تکيه به آنها است.
۴. علاوه بر اینها، انطباق دادههای وحيانی با مستندات تاريخی مسلّم را نيز میتوان يکی از شواهد صدق گزارههای وحيانی دانست. در برخی از موارد، متون وحيانی ماجرايی را به تصوير میکشند که با متون تاريخی معتبر نيز سازگار و هماهنگ است. در اين صورت، میتوان هماهنگی مذکور را شاهدی برای صدق گزارههای وحيانی شمرد.
۵. یکی دیگر از ادلّه و شواهد صدق گزارههای دینی، این است که گاه خبرهایی از آینده میدهد و اتّفاقاً این خبرها واقعیت مییابد. نمونههای این اخبار، در آیات قرآن و روایات اسلامی به وفور یافت میشود.۲