ادلّه اثباتگر معناداری گزارههای وحیانی
قبل از پرداختن به ادلّه درون دینی و برون دینی برای اثبات معناداری گزارههای وحیانی، به چند نکته باید توجّه نمود:
الف ـ مراد از واقعنمایی گزارههای دينی، اين است که آنها قابلیت صدق و کذب را دارا باشند، نه آنکه بالفعل چنین باشد؛ زيرا کذب بالفعل گزارههای دينی و وحيانی، مستلزم تناقض در واقعنمایی و حجّیت آنها است.۱
ب ـ در هر دینی، گزارههای متفاوتی وجود دارد. گاه محکیّ اين گزارهها، واقعیاتی همچون خدا، پیامبر، آخرت، بهشت و جهنّم است. و گاه اين گزارهها بيانگر تجارب شخصی و احساسی است. بحث از شناختاری یا غیر شناختاری بودن گزارههای دینی، صرفاً در قسم اوّل جاری است و الا در غیر شناختاری بودن قسم دوم، هيچگونه اختلافی وجود ندارد.۲
ج ـ هدف از به کار گيری زبان، انتقال معنا است و به همين جهت، معناداریِ گزارههای زبانیِ دین، جزء ضروريات و لوازم اوّليه آن است. از این رو، اثبات معناداریِ گزارههای دينی، نيازمند به دليل نيست و صرفاً شواهدی بر آن اقامه میشود.۳
د ـ در این نوشتار، سعی بر اثبات شناختاری بودن آن دسته از گزارههای دینی و وحیانی اسلامی است که محکیّ آن، یکی از امور اعتقادی است.
با توجّه به نکات ذکر شده، ادلّهای میتوان اقامه کرد که اوّلاً، اثبات کند گزارههای وحیانی مثل قرآن، در صدد حکایتگری از امور واقعیاند و ورای این گزارهها واقعیتی یافت میشود. ثانیاً، علاوه بر چنین قصدی، این هدف تحقّق هم یافته است. به عبارت دیگر، در مرحله اوّل ممکن است گزاره وحیانی