249
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

الف ـ به هنگام مواجهه با پدیده خاص باید گفت: «من پدیده خاص ـ مثل گرما یا سرمای هوا ـ را احساس می‏کنم».

ب ـ به مقتضای اصل علّیت، هیچ یک از این پدیده‏های ادراکی، بدون علّت تحقّق نیافته و هر کدام معلول علّتی هستند.

ج ـ علّت این امور، یا خود انسان مدرِک است و یا شیء خارج از وی.

د ـ علّت آن، خود انسان مدرِک نمی‏تواند باشد؛ زیرا گاه حتّی از وجود برخی از این حالات اذیت می‏شود و ناخواسته مبتلا به آن می‏شود. پس نباید وی را علّت و موجد آن حالت دانست.

ﻫ ـ پس علّت آن، امری خارج از نهاد آدمی است.

با این استدلال، می‏توان به اصل وجود جهانی خارج از ذهن اذعان نمود؛ هرچند اثبات سایر خصوصیات این واقعیات مادّی، نیازمند به کارگیری فروعات اصل علّیت و سنخیت است تا با آزمایش و مشاهده مکرّر، به موارد آن پی برد. بدین صورت، شناخت واقعیت مادّی و جهان محسوس، مبتنی بر استدلال است و این استدلال از آن جا که به طور اجمال ارتکازی است، معرفت به وجود جهان خارجی نیز فطری و غیر قابل تردید خواهد بود.۱

۳ ـ ۲. نظریه پدیدارگرایی

پدیدارگروی۲، تقریرات متعدّدی دارد که در این نوشتار تنها به یکی از آن‌ها اشاره می‏شود. پدیدارگروی، برگرفته از مبنای کانت بر این باور است که «اشیای خارجی» و «اشیای ذهنی» متمایزند. آنچه در ذهن ما می‏آید، فقط نمود یا پدیدار (فنومِنِن)۳ شیء خارجی است. هیچ‌گاه اشیاء فی نفسه درک نمی‏شوند و

1.. مصباح یزدی، آموزش فلسفه: ج۱ ص۲۶۱ ـ ۲۷۰؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۲۵۹ ـ ۲۶۰.

2.. phenomenology.

3.. Phenomenon.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
248

واسطه داده‏های حسّی، برای ادراک‌گر معلوم می‏شود و بدین ترتیب، واقع‌گروی غیر مستقیم شکل می‏گیرد. بنا بر نظریه واقع‌گروی غیر مستقیم، در ادراک حسّی با استفاده از امور درونی و غیر فیزیکی می‏توان از امور فیزیکی آگاهی یافت.۱

از جمله دشواری‏های پیشِ روی این نظریه، تبیین نحوه ارتباط میان داده‏های حسّی و امر خارجی است. وقتی فرد ادراک کننده مستقیماً به خارج دسترس ندارد و از مجاری داده‏های حسّی به امور دیگر آگاهی پیدا می‏کند، از کجا دانسته می‏شود که اوّلاً، جهانی خارج از ذهن و داده‏های حسّی وجود داشته باشد؟ ثانیاً، بر فرض وجود، چگونه می‏توان ادّعا کرد که جهان خارج به همان نحوی است که ادراک‌گر شناخته است؟

اندیشمندان مخصوصاً فلاسفه اسلامی، به دغدغه‏های مذکور پاسخ گفته‏اند. اصل وجود واقعیت، فی الجمله غیر قابل انکار است و عقل سلیم بر وجود آن اذعان می‏کند. هر شخصی خود و حالات درونی‌اش را با علم حضوری درک می‏کند؛ زیرا میان نفس انسان و حالات درونی وی واسطه‏ای نیست و در نتیجه، احتمال خطا نیز در آن راه ندارد. پس فی الجمله، وجود واقعیت، انکارناپذیر است. بله، اثبات جهان خارج از ذهن بشر و اذعان به وجود آن، نه بدیهی است و نه معلوم به علم حضوری، بلکه نیازمند به استدلال است.

در فلسفه اسلامی، وجود جهان مادّی خارجی، از قضایای فطری (به اصطلاح منطقی) دانسته شده است؛ یعنی وجود جهان خارجی، از مسائلی است که استدلالش در نفس وجود دارد و برای استدلال به آن، نیازی به برهان خارج از نفس نیست. در تبیین این قضیه فطری می‌توان گفت:

1.. ر.ک : شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۱۵۱ ـ ۱۵۵؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۲۲۶ ـ ۲۲۸؛ خسروپناه، «نظریۀ بداهت در فلسفۀ اسلامی»؛ کشفی، «پدیدارگرایی و ترجمه ناپذیری گزاره‏های شیئی».

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23555
صفحه از 435
پرینت  ارسال به