247
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

بیرونی باشد و متعلّق ادراک همان شیء بیرونی باشد، چگونه ممکن است یک شیء دو تأثیر مختلف و دو ادراک مختلف از خود، در دیگران ایجاد کند؟۱

ثانیاً، گاه متعلّق ادراک، به هیچ وجه واقعیت خارجی نیز ندارد، بلکه توهّماتی است که فرد به آن مبتلا شده است؛ صدایی را می‏شنود که اصلاً وجود ندارد یا امری را می‏بیند که نیست. به این امور، «توهّمات حسّی» گفته می‏شود. پس این نظریه از توجیه و فرق‌گذاری میان ادراک حسّی، خطاهای ادراکی و توهّمات حسّی ناتوان است.۲

۲ ـ ۲. نظریه داده‏های حسّی یا بازنمون‌گروی

نظریه داده‏های حسّی نیز همانند نظریه سابق، از نظریات واقع‌گرایانه است؛ یعنی وجود امری ورای ذهن بشر را پذیرفته است، ولی آگاهی از آن‌ها را نه به طور مستقیم، بلکه به واسطه داده‏های حسّی ممکن می‏داند. در حقیقت، این نظریه از نظریات واقع‌گروی غیر مستقیم است.

نظریه مذکور بدین جهت پای داده‏های حسّی را به میان کشید تا بتواند خطاهای ادراکی یا توهّمات حسّی را توجیه کند. این نظریه به جای برقراری ارتباط علّی میان ادراک‌گر و ادراک شونده، ارتباط مذکور را میان ادراک‌گر و داده‏های حسّی برقرار می‏کند و داده‏های حسّی را علّت برای ادراک شیء در نزد ادراک‌گر می‌داند. منشأ این داده‏های حسّی نیز واحد نیست، بلکه گاه همان امر خارجی منشأ ادراک حسّی است (در ادراکات حسّی) و گاه نیز غیر آن‌ها (در خطاهای ادراکی و توهّمات حسّی).

این نظریه در صدد بیان مبادی نزدیک‏تر برای ادراک حسّی است. این مبدأ چیزی جز داده‏های حسّی نیست. پس امور خارجی در مُدرَکات حسّی، به

1.. ر.ک : شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص ۱۴۸ ـ ۱۵۱؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۲۲۶.

2.. ر.ک : شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۱۵۱ ـ ۱۵۳.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
246

۲ ـ ۱. واقع‏گرایی مستقیم یا نظریه مبتنی بر فهم متعارف

این نظریه، از چهار رکن تشکیل شده است:

الف ـ ادراک‌گر: همان شخصی که ادراک می‏کند.

ب ـ ادراک شونده: همان امری که ادراک می‏شود؛ امری که در ورای وجود ادراک کننده است و از جمله امور واقعی و خارجی است.

ج ـ تجربه حسّی یا ادراک حسی: تجربه‏ای که در ادراک‌گر حاصل می‏شود. این، همان چیزی است که ادراک‌گر در نفسش نسبت به شیء بیرون از خود دارد.

د ـ نسبت علّی: رابطه سببیت میان شیء ادراک شده و ادراک‌گر.

این نظریه با توجّه به رکن دوم خود، در زمره نظریات واقع‌گروی مستقیم قرار می‏گیرد؛ زیرا ادراک شونده را همان امر خارجی بدون وساطت داده‏های حسّی قلمداد می‏کند. همچنین با توجّه به مؤلّفه چهارم نیز داخل در نظریات علّی در باب ادراک حسّی است. در واقع با توجّه به مؤلّفه دوم، صرفاً بر ارتباط مستقیم میان ادراک‌گر و ادراک شونده تأکید شده؛ ولی منشأ و چگونگیِ این ارتباط با مؤلّفه مذکور تبیین نمی‏شود، بلکه با گنجاندن مؤلّفه چهارم می‏تواند چنین تبیینی را انجام دهد.۱

نقد‏های وارد بر نظریه واقع‌گروی مستقیم

اوّلاً، این نظریه چگونه می‏تواند خطاهای حسّی را توجیه کند؟ شاید برای افراد مختلفی این خطا رخ داده باشد که مثلاً فرد در هنگام مواجهه با شیء خاص، ابتدا تصوّر می‏کند که رنگ آن آبی غلیظ است، ولی بعد از دقّت بیش‌تر و نگاه دقیق‏تر، می‏بیند بنفش یا سرمه‏ای است. حال اگر این ادراک حسّی، حاصل تأثیر علّی شیء

1.. ر.ک : شمس، آشنایی با معرفت‌شناسی: ص۱۴۸ ـ ۱۵۱؛ حسین‌زاده، پژوهشی تطبیقی در معرفت‌شناسی معاصر: ص۲۲۶؛ خسروپناه، «نظریۀ بداهت در فلسفۀ اسلامی»؛ کشفی، «پدیدارگرایی و ترجمه ناپذیری گزاره‏های شیئی».

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23556
صفحه از 435
پرینت  ارسال به