پذیرش مفاد نقل با سهولت صورت بگیرد. از اعتباربخشی میتوان دو معنا را قصد نمود: گاه مقصود از اعتباربخشیِ عقل به ادلّه نقلی، این است که عقل، اصل معرفتزا بودن نقل و حجّیت آن را ثابت میکند، و گاه مقصود این است که عقل پس از آنکه اصل نقل را حجّت شمرد، دلیل نقلیِ خاصّی را مستند میسازد و از جهت مفاد، مستحکم میکند.
به عبارت دیگر، گاه بحث در این است که آیا نقل میتواند منبع معرفت برای بشر باشد یا خیر؟ عقل در این مقام، میتواند دست به استدلال بزند و حجّیت نقل را ثابت کند. مثلاً میتوان سیره عقلا را که از ادلّه عقلی به معنای عام است، شاهد بر حجّیت نقل و امارات شرعی دانست و معتقد شد که ادلّه نقلیِ موجود در شرع، با توجّه به شروط خاصّ خود، حجّت هستند و میتوان بدانها تمسّک جست و میتوانند منبع معرفتی بشر تلقّی شوند. حال بعد از آنکه اصل امکان معرفتدهی برای نقل ثابت شد، گاه در مفاد و مضمون یک دلیل خاص بحث رخ میدهد که آیا میتوان به مفاد آن ملتزم شد یا نه؟ در این صورت، میتوان در نفی یا اثبات آن، از عقل و استدلال عقلی کمک گرفت. عقل میتواند مفاد آن دلیل نقلی را در قالب استدلالی عقلی ارائه دهد تا بدین وسیله، مضمون آن پذیرفته شود.
البتّه اعتباربخشی، همیشه بدین معنا نیست که باید مضمون خود نقل را در قالب استدلال بیارود تا قابل پذیرش باشد؛ بلکه در برخی موارد، باید قول یا دلیل مخالف را ردّ کرد و از این طریق، از نص دفاع نمود و آن را موجّه ساخت. پس در اعتباربخشی، علاوه بر موجّهسازیِ مضمون نقل با استفاده از به تصویر کشاندن مضمون آن در قالب استدلال عقلی، میتوان به موجّهسازیِ مفاد نقل با توجّه به دفاع از آن و ردّ قول مخالف نیز پرداخت.
مقصود ما از اعتباربخشی عقل در روش نقلی، همین مورد اخیر است؛ زیرا اعتباربخشی به اصل نقل و اثبات معرفتبخش بودن نقل، امری درون