179
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

به هدف نهایی از خلقتشان برساند و چنین امری زمانی به وقوع می‏پیوندد که آن‌ها را به امور رساننده به کمال، مکلّف سازد و از امور بازدارنده از کمال نیز منع نماید.۱

نیز با توجّه به همین کبرای کلّی است که متکلّمین معتقدند عقل حکم می‏کند که برای مکلّف ساختن بندگان علاوه بر عقل، نیاز به انبیا و رسولان الهی است؛ زیرا عقل به تنهایی برای دریافت و درک تکالیف کافی نیست و گریزی از ارتباط وحیانی نیست.۲

۱ ـ ۵. تأمّل در براهین مدّعیان نبوّت

در هر دوره و زمانه‏ای، برخی ادّعای ارتباط با خداوند را مطرح می‏کنند و گاه نیز ادّعای نبوّت از جانب خدا را مطرح می‏کنند. در میان این مدّعیان، برخی از آن‌ها واقعاً از جانب خداوند برای هدایت بشر فرستاده شده‏اند و برخی نیز ادّعای دروغین دارند و هیچ ارتباطی میان آن‌ها و خداوند وجود ندارد. اگر انسان بخواهد سخن هیچ یک را نپذیرد، قطعاً به گم‌راهی رفته و از پذیرش حق در موارد واقعی ارتباط با خداوند سر باز زده است و این خود، ضرر و خسران بزرگی تلقّی می‏شود و اگر بخواهد همه را بپذیرد، باز هم به گم‌راهی مبتلا شده است و به دستور برخی از مدّعیان دروغین نبوّت گرفتار شده است. به همین جهت است که عقل درک می‏کند بر انسان لازم است به براهین و ادلّه مدّعیان نبوّت توجّه کند تا بتواند راست‌گو را از دروغ‌گو تشخیص بدهد. و اگر این حکم عقلی در کار نبود، هیچ‌گاه وجوب نظر در ادلّه مدّعیان نبوّت لزوم و ضرورت نمی‏یافت؛ زیرا شرع پس از اثبات نبوّت شخص نبی، حجّیت می‏یابد و اثرگذار است و تا قبل از اثبات نبوّت نمی‏تواند حکمی را نسبت به بشر الزامی نماید.۳

1.. همان.

2.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۲۵۸.

3.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۲۵۸.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
178

عدلیه معتقد است شناخت خداوند، امری نیکو و ستوده است؛ زیرا در سایه شکر منعم است که بندگان به شکر منعم نائل می‏شوند و هیچ شکّی هم میان عقلا در نیکو بودن شکر منعم نیست. همچنین با ترک شناخت خداوند، احتمال دارد که بندگان به ضرر و زیان مبتلا شوند؛ زیرا ممکن است در سایه نشناختن خداوند، به اموری دست بزنند که آخرت و عاقبت خود را تباه کند و هیچ عاقلی، در قبیح و زشت بودنِ چنین فعلی تردیدی به خود راه نمی‏دهد. به همین جهت است که معرفت اﷲ ضروری و لازم تلقّی می‏شود.۱

۱ ـ ۴. پیراستگی فعل خدا از بیهودگی و عبث

اشاعره معتقدند که افعال خداوند را نمی‌توان غایت‌مند شمرد؛ زیرا غایت داشتن افعال الهی، به منزله وجود نقص در ذات الهی است و اگر افعال خداوند در پی تحصیل آن غایات باشد، استکمال در ذات خداوند رخ می‏دهد. در مقابل، متکلّمین عدلیه معتقدند که باید میان دو نوع غایت فرق نهاد: غایتی که به فاعل بر می‏گردد و غایتی که بر خود فعل مترتّب است. قطعاً در افعال الهی نمی‏توان چنین تصوّر کرد که غایت و نفع به خداوند برسد؛ زیرا نشانه نقص در ذات خداوند است؛ ولی اگر فعل خداوند از هرگونه غایت و هدفی هم عاری باشد، لغویت و عبث پیش می‏آید و انجام دادن فعل لغو و عبث، برای حکیم قبیح است و به همین جهت، باید افعال الهی را دارای غایت و هدف دانست. همان‌طور که ملاحظه می‏شود، اثبات غایت‌مندیِ فعل الهی، در سایه تمسّک به قاعده حسن و قبح صورت می‏گیرد.۲

متکلّمین اسلامی با توجّه به همین کبرای لزوم پیراستگی فعل الهی از لغویت است که می‏گویند: عقل درک می‏کند که بر خداوند، مکلّف ساختن بندگان لازم و ضروری است؛ زیرا عقل درک می‏کند که خداوند باید بندگان را

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۲۵۷.

2.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۲۵۷ ـ ۲۵۸ و ۲۶۴ ـ ۲۶۵.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23586
صفحه از 435
پرینت  ارسال به