نمیتوان فعل خداوند را غایتمند دانست.۱
گفتار دوم: کاربست عقل عملی در استنباط آموزههای کلامی
در گفتار اوّل، به مفهومشناسی و انواع عقل از جمله عقل عملی پرداخته شد. اکنون به بحث از حجّیت عقل عملی پرداخته خواهد شد.
حجّیت عقل عملی
یکی از اختلافات اساسی میان متکلّمین اسلامی، بحث از حکم عقل عملی است. آیا عقل میتواند نسبت به انجام دادن یا ترک کردن یک فعل، حکم و درکی داشته باشد یا این حکم پس از دریافت نظر دین صورت میگیرد و عقل مستقل از شرع، هیچ حکم و ادراکی نخواهد داشت؟ آیا دریافت عقلی، وابسته به اطلاع و آگاهی از نظر شرع است و یا قطع نظر از شرع نیز میتواند خوبی یا بدیِ امری را کشف کند و به آن دستور دهد یا از آن نهی کند؟ آیا پشتوانه قواعدی همچون «قاعده حسن و قبح»، «وجوب دفع ضرر محتمل»، «وجوب شکر منعم»، «قبح تکلیف ما لا یطلاق» و… حکم و ادراک عقلی است و یا نظر و حکم شرع؟ عدلیه (امامیه و معتزله) معقتدند عقل است که به پشتیبانی از چنین قواعدی بر میخیزد؛ در حالی که اشاعره و اهل حدیث، شرع را پشتوانه این امور معرّفی میکنند.
سخن عدلیه این است که چگونه میتوان حسن و قبح را شرعی دانست در حالی که حجّیت خودِ شرع، وابسته به عقل و حکم عقل عملی است؟ زیرا مردم در غالب موارد، درستیِ گفتار پیامبران را با معجزه کشف میکنند و در صورتی که فرد مدّعی نبوّت بتواند معجزه ارائه دهد، مردم به گفتار وی ایمان میآورند و او را در مدّعایش راستگو تلقّی میکنند، در حالی که دلالت معجزه بر صدق گفتار پیامبران، وابسته به صفت حکمت الهی است. یعنی اگر