متّحد بشود یا خیر؟ متکلّمین در پاسخ به این سؤال، معتقدند که اتّحاد خداوند با غیر خودش معقول نیست؛ زیرا آن غیری که خداوند میخواهد با وی متّحد شود، از دو حال خارج نیست: یا ممکن الوجود است و یا واجب الوجود. اگر واجب الوجود باشد که تعدّد واجب الوجود لازم میآید و به ادلّه عقلی، چنین امری محال است. و اگر ممکن الوجود باشد، به محض اتّحاد یافتن با خداوند، واجب الوجود خواهد شد و چنین امری مستلزم رخ دادن انقلاب در ماهیت آن است؛ زیرا از امکان، به وجوب تغییر ماهیت داده است.۱
۴ ـ ۱۰ ـ ۲. علم خدا به جزئیات
در مورد اینکه آیا خداوند میتواند علم به جزئیات داشته باشد یا خیر، دیدگاههای متفاوتی در علم کلام وجود دارد. برخی معتقدند که خداوند نمیتواند از جزئیات آگاهی داشته باشد و در مقابل، بسیاری از متکلّمین این علم را برای خداوند اثبات میکنند.
کسانی که معتقدند نمیتوان برای خداوند علم به جزئیات را متصوّر ندانست نیز استدلالهای متعدّدی دارند. یکی از این استدلالها تمسّک به برهان انقلاب در ذات است. اگر علم خداوند، به جزئیات تعلّق بگیرد، قبل از آنکه حالت جدید برای وی ایجاد شده باشد، لازم میآید جزئی، از صفت امکانی خارج شود و وصف وجوب را به خود بگیرد. در غیر این صورت، جایز است که موجود نشود و این فرض، مستلزم تبدیل علم خداوند به جهل است. هر دو فرضِ بیان شده ـ یعنی تبدیل ممکن به واجب و تبدیل علم به جهل ـ محال است. پس علم خداوند به جزئیات محال است.۲
۴ ـ ۱۰ ـ ۳. عدم ترکیب در ذات خداوند
یکی از استدلالهای انجام گرفته بر راه نداشتن ترکیب در ذات خداوند، برهان