169
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

استحاله انقلاب در ذات است. ذات خداوند، واجب الوجود است. در صورتی که ترکیب در ذات خداوند ممکن باشد، باید ذات نیازمند به اجزا باشد که ملازم با احتیاج به غیر است و در این صورت، از واجب‌الوجود بودن خارج و به ممکن‌الوجود تبدیل خواهد شد.۱

۴ ـ ۱۱. برهان ذو حدّین

گاه از قیاس ذو حدّین برای اثبات قضیه‏ای استفاده می‏شود. بدین صورت که برای قضیه دو حالت تصوّر می‏کنند و به احکام هر یک از آن‌ها اشاره و مشکلات پیشِ روی برخی از طرفین استدلال را مشخّص می‏کنند و در نهایت، حکمی استخراج می‏شود. این قیاس در مسائل مختلف علم کلام کاربرد دارد. در ادامه به برخی از این نمونه‏ها اشاره می‏شود.

۴ ـ ۱۱ ـ ۱. وحدت خداوند

برای اثبات وحدت خداوند و واجب الوجود، استدلال‏های گوناگونی همچون امتناع توارد علّتین بر معلول واحد و غیره صورت می‏گیرد. یکی از این استدلال‏ها، قیاس ذوحدّین است که آن را می‏توان چنین تقریر نمود: اگر برای جهان دو خداوند و آفریدگار فرض شود، یا میان آن‌ها هیچ امتیاز و تفاوتی متصوّر نیست و یا با هم متفاوت‌اند. اگر هیچ تفاوتی نداشته باشند نمی‏توان دو تا بودن میان آن‌ها را تصوّر کرد بلکه یک شیء است؛ چون دو تا بودن مستلزم نوعی تفاوت است و اگر میان آن‌ها تفاوت وجود دارد، باز از دو حال خارج نیست: یا این تفاوت به اندازه‏ای نیست که در حیثیت و جهت آفریدگار بودنشان تفاوت ایجاد کند که در این صورت، اختصاص داشتن صفت برای موصوف، نیازمند به مخصّص است و نیاز به مخصّص، خود گویای آن است که وی خدا نیست. و اگر این تفاوت در حیثیت و جهت آفریدگاری تأثیرگذار است، پس آن کسی که صفت مذکور را ندارد، نمی‏تواند خدا باشد.۲

1.. شيخ مفيد، النکت الإعتقادية: ص۳۰.

2.. فخر رازی، چهارده رساله‏: ص۷۰.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
168

متّحد بشود یا خیر؟ متکلّمین در  پاسخ به این سؤال، معتقدند که اتّحاد خداوند با غیر خودش معقول نیست؛ زیرا آن غیری که خداوند می‏خواهد با وی متّحد شود، از دو حال خارج نیست: یا ممکن الوجود است و یا واجب الوجود. اگر واجب الوجود باشد که تعدّد واجب الوجود لازم می‏آید و به ادلّه عقلی، چنین امری محال است. و اگر ممکن الوجود باشد، به محض اتّحاد یافتن با خداوند، واجب الوجود خواهد شد و چنین امری مستلزم رخ دادن انقلاب در ماهیت آن است؛ زیرا از امکان، به وجوب تغییر ماهیت داده است.۱

۴ ـ ۱۰ ـ ۲. علم خدا به جزئیات

در مورد این‌که آیا خداوند می‏تواند علم به جزئیات داشته باشد یا خیر، دیدگاه‌های متفاوتی در علم کلام وجود دارد. برخی معتقدند که خداوند نمی‏تواند از جزئیات آگاهی داشته باشد و در مقابل، بسیاری از متکلّمین این علم را برای خداوند اثبات می‏کنند.

کسانی که معتقدند نمی‏توان برای خداوند علم به جزئیات را متصوّر ندانست نیز استدلال‏های متعدّدی دارند. یکی از این استدلال‏ها تمسّک به برهان انقلاب در ذات است. اگر علم خداوند، به جزئیات تعلّق بگیرد، قبل از آن‌که حالت جدید برای وی ایجاد شده باشد، لازم می‏آید جزئی، از صفت امکانی خارج شود و وصف وجوب را به خود بگیرد. در غیر این صورت، جایز است که موجود نشود و این فرض، مستلزم تبدیل علم خداوند به جهل است. هر دو فرضِ بیان شده ـ یعنی تبدیل ممکن به واجب و تبدیل علم به جهل ـ محال است. پس علم خداوند به جزئیات محال است.۲

۴ ـ ۱۰ ـ ۳. عدم ترکیب در ذات خداوند

یکی از استدلال‏های انجام گرفته بر راه نداشتن ترکیب در ذات خداوند، برهان

1.. شيخ مفيد، النکت الإعتقادية: ص۲۹ ـ ۳۰.

2.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱ ص۱۲۷ ـ ۱۲۸.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23580
صفحه از 435
پرینت  ارسال به