۴ ـ ۱. برهان تمانع
برهان تمانع بدین معنا است که اگر دو فاعل بر سر یک فعل نزاع کنند، یا باید فعل و اراده هر دو محقّق شود، که اجتماع ضدّین و نقیضیْن رخ میدهد. و یا فعل و اراده هیچ یک محقّق نشود، که ارتفاع نقیضیْن پیش میآید. و یا باید اراده یکی بر دیگری برتری یابد، که ترجیح بلا مرجّح رخ میدهد. از این روش، برای اثبات وحدت خداوند استدلال شده و برخی از فرق کلامی نیز از آن برای اثبات استناد افعال بشری به خداوند استفاده میکنند.
مطابق برهان تمانع، فرض میکنیم که در عالم دو خدا وجود داشته باشد که یکی اراده کند شیء خاص حرکت داشته باشد و دیگری اراده کند که آن شیء ساکن و بیحرکت باشد. حال اگر هر دو اراده محقّق شود، هم سکون و هم حرکت در شیء در آنِ واحد عارض شده و این، محال است. و اگر هیچ یک در شیء به وجود نیاید، آن شیء از حرکت و سکون در آنِ واحد خالی خواهد ماند و چنین امری نیز محال است. و اگر یکی از این دو امر محقّق شود و دیگری نه، خدایی که ارادهاش تحقّق نیافته، از خدایی ساقط است؛ زیرا عاجز است و عجز با صفت پروردگاری سازگار نیست.۱
اشاعره برای اثبات صحّت انتساب افعال بشری به خداوند، از روشها و استدلالهای مختلفی استفاده کردهاند. یکی از این استدلالها بر اساس برهان تمانع پایهریزی شده است. اگر عبد فاعل افعال منتسب به او باشد، باید میان او و خداوند تمانع ایجاد شود؛ زیرا ممکن است بنده بخواهد حرکت کند و خداوند بخواهد او ساکن و بیحرکت باشد و در این صورت، اگر هر دو اراده محقّق شود، این بنده هم باید متحرّک باشد و هم ساکن. چنین چیزی محال است و اگر هیچ یک محقّق نشود، باز محال است که فرد از هر دو وصف سکون و حرکت خالی باشد؛ زیرا این دو، ضدّانی هستند که شقّ سومی برای