161
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

۳ ـ ۳ ـ ۶. وجوب لطف

وجوب لطف بر خداوند و عدم آن، از جمله مسائل اختلافی میان متکلّمین است. برخی از متکلّمین معتقدند لطف بر خداوند واجب است و برخی دیگر نیز به عدم وجوب لطف اعتقاد دارند. هر یک از طرفین برای اثبات ادّعای خود، به استدلال‏های مختلفی روی آورده‏اند که می‏توان نمونه‏ای از استدلال مبتنی بر برهان خلف، برای هر یک از دو دیدگاه ارائه نمود.

طرفداران وجوب لطف بر خداوند، در قالب برهان خلف چنین استدلال دارند که اگر لطف بر مولا واجب نباشد، نقض غرض رخ می‏دهد؛ زیرا لطف تحصیل کننده غرض مولا از تکلیف است. نقض غرض در مولا نیز خلاف مفروضاتِ اثبات شده در علم کلام است. در نتیجه، لطف بر خداوند واجب است.۱

در مقابل نیز مخالفان وجوب لطف، از همین سنخ برهان بهره گرفته و عدم وجوب لطف را ثابت نموده‏اند. اگر لطف بر خداوند واجب باشد، نباید هیچ معصیت و گناهی از هیچ مکلّفی رخ بدهد؛ زیرا خداوند متعال قادر است هر نوع لطفی را برای هر نوع مکلّفی در هر نوع فعلی به کار ببرد و در نتیجه، معصیت نیز رخ ندهد؛ در حالی که این امر خلاف مشهود در میان بشر است و فراوان می‏توان انسان‏های عاصی و گناهکار را مشاهده نمود. همین امر، دال بر عدم وجوب لطف بر خداوند است.۲

۴. فطریات ادراکی (براهین بدیهی فلسفی)

در برخی از استدلال‏های کلامی، بر قضایای کلّی‌ای تکیه شده که بدیهی هستند و به «فطرت ادراکی» نیز شهرت دارند. از جمله این استدلال‏ها می‏توان به برهان محدودیت، حدوث، امکان و تمانع اشاره نمود.

1.. علامه حلّى، کشف المراد: ص۱۰۸ ـ ۱۰۹.

2.. علامه حلّى، کشف المراد: ص۱۱۱.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
160

می‏شود و گاه از دلایل عقلی. یکی از ادلّه عقلیِ اقامه شده بر آن، مبتنی بر برهان خلف است. اگر تکلیف همیشگی و دائمی باشد، نمی‏توان ثواب و پاداش اعمال خوب را به فرد مؤمن رساند؛ زیرا تکلیف مشروط به مشقّت است و ثواب نیز مشروط به مقارن نبودن با مشقّت، و جمع نمودن میان این دو امر، محال است. به ناچار باید میان تکلیف و ثواب فاصله باشد. به همین جهت نمی‏توان تکلیف را همیشگی دانست.

۳ ـ ۳ ـ ۴. عدم غایتمندی فعل خدا

اشاعره بر خلاف عدلیه، معتقدند که فعل خداوند غایت‌مند نیست. یکی از استدلال‏های آن‌ها در اثبات این امر، مبتنی بر برهان خلف است. اگر فعل خداوند غایت‌مند باشد و خداوند فعل را به جهت تأمین آن غایت انجام بدهد، ذات وی ناقص خواهد بود که با تحصیل آن، غرض به کمال خواهد رسید. چنین امری، در ذات خداوند معنا ندارد؛ زیرا در ذات خداوند هیچ نقصی متصوّر نیست.۱

۳ ـ ۳ ـ ۵. انتساب افعال به خداوند

اشاعره برای اثبات صحّت انتساب افعال بشری به خداوند، بر برهان خلف تکیه نموده‏اند. اگر انسان فاعل افعال خود باشد، باید بتواند افعالی را که از هر جهت مثل آن افعالی‌اند، انجام دهد، چون علم و قدرت داریم و این علم و قدرت در هر دو فعل، یکسان به کار رفته است؛ در حالی که به وضوح می‏توان مشاهده کرد که هیچ یک از دو فعل مثل هم نیست و همیشه اندک تفاوتی با هم خواهند داشت. در نتیجه، اگر افعال بشری منتسب به خودش باشد، با این خلف رو به رو خواهد شد و به ناچار باید افعال را منتسب به خداوند دانست.۲

1.. سبحانی، الإلهيات على هدى الکتاب و السنّة و العقل: ج۱، ۲۶۳.

2.. علامه حلّى، کشف المراد: ص۷۴.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23585
صفحه از 435
پرینت  ارسال به