میکنند و گاه نیز به فعل غیر تعلّق میگیرد که با عنوان «اراده تشریعی» از آن یاد میکنند. متکلّمین برای اثبات اراده تکوینی خداوند، گاه از برهانی مبتنی بر استحاله ترجیح بلامرجّح بهره میگیرند. خداوند متعال برخی از حوادث را در زمان خاص ایجاد میکند، در حالی که همه زمانها صلاحیت پدیدار شدن این حادث را داشت. به همین جهت، انتخاب یک زمان از میان همه زمانها، نیاز به ترجیح دارد. مرجّح و مخصّص مذکور، همان اراده است. پس مطابق استدلال مذکور، باید خداوند را نسبت به افعالش مرید دانست.۱
۳ ـ ۳. برهان خُلف
برهان خُلف، یکی از روشهای اثبات غیر مستقیم قضیه است. گاه برای آنکه قضیهای اثبات شود، باید از طریق ابطال خلاف آن وارد شد. در صورتی که بتوان طرف مقابل قضیه را باطل نمود، دیگر نیازی به اثبات جداگانه خود قضیه نیست؛ بلکه ابطال طرف مقابل، خود راهی برای اثبات قضیه است. از این شیوه به «برهان خُلف» یاد میکنند.۲ در ادامه به نمونههایی از کاربست آن در استنباط کلامی اشاره میشود.
۳ ـ ۳ ـ ۱. وحدت خدا
برای تبیین وحدت خداوند، براهین و تقریرات متعدّدی اقامه میشود. یکی از این براهین، بر اساس برهان خلف است. اگر در عالم دو واجب الوجود تصوّر شود، حتماً در صفت واجب الوجود بودن، با هم شراکت دارند. پس به ناچار به وجه تمایزی میان آنها نیاز است؛ زیرا اگر هیچ تمایزی از هم نداشته باشند، دو تا بودن و دوگانگی معنا ندارد و اگر وجه تمایزی وجود داشته باشد، باید پذیرفت که واجب الوجودها در ذات خود مرکّباند؛ زیرا در برخی صفات با